کتاب عهد عتیق

عهد جدید

تثنیه 32:29-40 هزارۀ نو (NMV)

29. کاش حکیم بودند و این را می‌فهمیدند؛و تشخیص می‌دادند که سرانجامشان چه خواهد بود!

30. چگونه یک تن هزار را تعقیب تواند کرد،یا دو، ده هزار را به گریز وا تواند داشت؛جز آنکه صخرۀ آنها ایشان را فروخته باشد،و خداوند، ایشان را تسلیم کرده باشد؟

31. زیرا صخرۀ دشمنان مانند صخرۀ ما نیست؛حتی اگر ایشان خود داوری کنند.

32. زیرا تاک ایشان از تاک سُدوم است،و از تاکستانهای عَمورَه؛انگورهایشان زهرآگین است،و خوشه‌هایشان تلخ؛

33. شرابشان زهر مار است،و سم کشندۀ افعی.

34. «”آیا این همه نزد من ذخیره نشده،و در خزانه‌های من مختوم نگردیده است؟

35. انتقام از آنِ من است، و سزا از آنِ من،برای زمانی که پاهای ایشان بلغزد؛زیرا روز مصیبتشان نزدیک است،و قضای ایشان می‌شتابد.“

36. زیرا خداوند قوم خود را داوری خواهد کرد،و بر خدمتگزاران خویش شفقت خواهد نمود،آنگاه که بیند نیرویشان پایان گرفته،و از آنان کسی باقی نمانده، چه برده و چه آزاد.

37. پس خواهد گفت: ”خدایان ایشان کجایند،صخره‌ای که در آن پناه می‌جستند؛

38. که پیه قربانیهای ایشان را می‌خوردند،و از شراب هدایای ریختنیشان می‌نوشیدند؟آنان برخیزند و یاریتان دهند!و شما را پناهگاه باشند!

39. «”حال ببینید که من خود، اویم!خدایی دیگر جز من نیست.می‌میرانم و زنده می‌کنم؛مجروح می‌سازم و شفا می‌بخشم؛و از دست من رهاننده‌ای نیست.

40. دست خویش به آسمان برمی‌افرازم،و به زنده بودنم تا ابد سوگند می‌خورم.

خوانده شده فصل کامل تثنیه 32