کتاب عهد عتیق

عهد جدید

تثنیه 21:7-20 هزارۀ نو (NMV)

7. و شهادت داده، بگویند: ”دستان ما این خون را نریخته و چشمان ما آن را ندیده است.

8. ای خداوند، این کفّاره را به جهتِ قوم خود اسرائیل که فدیه داده‌ای بپذیر و خون ناحق را به حساب قوم خود اسرائیل مگذار.“ بدین‌گونه، گناه آن خون بر آنها کفّاره خواهد شد.

9. پس شما لکۀ خونِ ناحق را از میان خود پاک خواهید کرد، آنگاه که آنچه را در نظر خداوند درست است به جای آرید.

10. «هرگاه برای جنگ با دشمنان خود بیرون روید و یهوه خدایتان آنان را به دستان شما تسلیم کند و شما ایشان را اسیر سازید،

11. اگر در میان اسیران زنی خوش‌سیما یافته، مجذوب او شوی و بخواهی او را به زنی بگیری،

12. می‌توانی او را به خانۀ خود ببری. او سر خود را بتراشد و ناخنهایش را کوتاه کند،

13. و جامۀ اسیری خود را بیرون کرده، در خانۀ تو بماند و برای پدر و مادرش یک ماه ماتم بگیرد. سپس با او همبستر شده، شوهرِ او باش و او همسر تو.

14. و چنانچه از او خرسند نباشی، آزادش کن تا به هر جا که دلش بخواهد، برود. نباید او را در ازای پول بفروشی یا چون برده با او رفتار کنی، از آن رو که وی را خوار کرده‌ای.

15. «هرگاه مردی را دو زن باشد، یکی محبوب و دیگری نامحبوب، و هر دو زن برایش پسران بزایند، هم زن محبوب و هم نامحبوب، اگر پسر نخست‌زاده از زن نامحبوب باشد،

16. روزی که دارایی خود را میان پسرانش تقسیم می‌کند، نمی‌تواند حق نخست‌زادگی را به جای پسر زن نامحبوب، به پسر زن محبوبش بدهد.

17. بلکه باید پسرِ زن نامحبوب را نخست‌زادۀ خود شناخته، سهم دو برابر از تمامی داراییِ خود به او بدهد، زیرا نخستین ثمرۀ قدرت پدرش است و حق نخست‌زادگی از آنِ اوست.

18. «اگر کسی را پسری لجوج و سرکش باشد که به سخن پدر و مادر خویش گوش فرا ندهد، و هرچند تأدیبش کنند ایشان را نشنود،

19. پدر و مادرش او را گرفته، نزد مشایخ شهر به دروازۀ محله‌اش ببرند،

20. و به مشایخ شهرش بگویند: ”این پسر ما لجوج و سرکش است، سخن ما را نمی‌شنود و بی‌بند و بار و میگسار است.“

خوانده شده فصل کامل تثنیه 21