کتاب عهد عتیق

عهد جدید

ایوب 1:2-14 هزارۀ نو (NMV)

2. برای ایوب هفت پسر و سه دختر زاده شد.

3. دارایی او هفت هزار گوسفند، سه هزار شتر، پانصد جفت گاو و پانصد الاغ ماده بود، و خدمتکاران بسیار زیاد داشت. ایوب از تمامی مردمان مشرق‌زمین بزرگتر بود.

4. پسرانش هر یک به نوبۀ خود ضیافتی در خانۀ خویش می‌دادند و فرستاده، سه خواهر خود را دعوت می‌کردند تا با ایشان بخورند و بیاشامند.

5. و چون دورۀ روزهای میهمانی ایشان به پایان می‌رسید، ایوب از پی ایشان فرستاده، تقدیسشان می‌کرد، و صبح زود برخاسته، به شمار همۀ آنان قربانی تمام‌سوز تقدیم می‌نمود. زیرا ایوب می‌گفت: «شاید فرزندانم گناه ورزیده و در دل خود به خدا لعن کرده باشند.» ایوب همواره چنین می‌کرد.

6. روزی پسران خدا آمدند تا به حضور خداوند شرفیاب شوند. شیطان نیز در میان ایشان آمد.

7. خداوند از شیطان پرسید: «از کجا می‌آیی؟» شیطان به خداوند پاسخ داد: «از گشت و گذار در زمین و سِیر کردن در آن.»

8. خداوند گفت: «آیا خادم من ایوب را ملاحظه کرده‌ای؟ کسی مانند او بر زمین نیست. مردی بی‌عیب و صالح که از خدا می‌ترسد و از بدی اجتناب می‌کند.»

9. شیطان در پاسخ خداوند گفت: «آیا ایوب بی‌چشمداشت از خدا می‌ترسد؟

10. آیا جز این است که گِرد او و اهل خانه و همۀ اموالش از هر سو حصار کشیده‌ای؟ تو دسترنج او را برکت داده‌ای، و چارپایانش در زمین افزون گشته‌اند.

11. اما اکنون دست خود دراز کن و هرآنچه دارد لمس نما، که رو در رو تو را لعن خواهد کرد.»

12. خداوند به شیطان گفت: «اینک هرآنچه دارد در دست توست. فقط دستت را بر خودِ او دراز مکن.» پس شیطان از حضور خداوند بیرون رفت.

13. روزی پسران و دختران ایوب در خانۀ برادر بزرگ خود به خوردن و نوشیدن مشغول بودند،

14. که قاصدی نزد ایوب آمد و گفت: «گاوها شخم می‌زدند و ماده‌الاغان در کنار آنها می‌چریدند،

خوانده شده فصل کامل ایوب 1