فصول

  1. 1
  2. 2
  3. 3
  4. 4
  5. 5
  6. 6
  7. 7
  8. 8
  9. 9
  10. 10
  11. 11
  12. 12
  13. 13
  14. 14
  15. 15
  16. 16
  17. 17
  18. 18
  19. 19
  20. 20
  21. 21
  22. 22
  23. 23
  24. 24
  25. 25
  26. 26
  27. 27
  28. 28
  29. 29
  30. 30
  31. 31
  32. 32
  33. 33
  34. 34
  35. 35
  36. 36
  37. 37
  38. 38
  39. 39
  40. 40
  41. 41
  42. 42
  43. 43
  44. 44
  45. 45
  46. 46
  47. 47
  48. 48
  49. 49
  50. 50
  51. 51
  52. 52
  53. 53
  54. 54
  55. 55
  56. 56
  57. 57
  58. 58
  59. 59
  60. 60
  61. 61
  62. 62
  63. 63
  64. 64
  65. 65
  66. 66

کتاب عهد عتیق

عهد جدید

اِشعیا 5 هزارۀ نو (NMV)

سرود تاکستان

1. بگذارید سرود عاشقانۀ خویش را برای محبوبم بسرایم،سرودی در وصف تاکستانش:محبوب مرا تاکستانی بودبر دامن تپه‌ای حاصلخیز.

2. او زمینِ آن را کند و آن را از سنگها زُدود،و بهترین موها را در آن غرس کرد.برجی نیز در میانش ساخت،و چَرخُشتی در آن کَند؛آنگاه به انتظار نشست تا انگور بیاورد،اما انگورِ تلخ آورد.

3. حال ای ساکنان اورشلیم و مردمان یهودا،میان من و تاکستانم حکم کنید.

4. برای تاکستان من دیگر چه می‌شد کرد، که در آن نکردم؟پس چرا چون منتظر انگور بودم، انگور تلخ آورد؟

5. حال به شما می‌گویمبا تاکستان خود چه خواهم کرد:پرچینِ آن را بر خواهم داشت تا خورده شود،و دیوارش را فرو خواهم ریخت تا پایمال گردد.

6. آن را ویرانه‌‌ای خواهم ساختکه نه هَرَس خواهد شدو نه علفهای هرز آن کنده خواهد گشت؛و خار و خس در آن خواهد رویید.ابرها را نیز حکم خواهم کردکه دیگر بر آن باران نبارانند.

7. آری، تاکستانِ خداوندِ لشکرها خاندان اسرائیل است،و مردمان یهودا نهال دلپذیر اویند.او برای انصاف انتظار کشید،و اینک خون‌ریزی بود؛و برای عدالت،و اینک ناله و فریاد بود!

داوری

8. وای بر شما که خانه بر خانهو مزرعه بر مزرعه می‌افزایید،تا آنگاه که مکانی باقی نمانَدو شما تنها صاحبانِ زمین در میان آن باشید!

9. خداوندِ لشکرها در گوش من گفت:«براستی که خانه‌های بسیار منهدم خواهد شد؛خانه‌‌‌های بزرگ و مجلل، خالی از سَکَنِه خواهد گشت.

10. از ده جریب تاکستان، تنها یک بَت شراب حاصل خواهد شد،و از یک حومِر تخم، تنها یک ایفَه غَله.»

11. وای بر آنان که سحرگاهان برمی‌خیزندتا در پی مُسکِرات روند،و شب تا دیرگاه بیدار می‌مانندتا شرابْ ایشان را گرم کند!

12. در بزمهای ایشان بربط و چنگ است،و دف و نی و شراب؛اما به کارهای خداوند نظر نمی‌کنند،و عمل دستهای او را نمی‌بینند.

13. بنابراین، قوم من به سبب عدم معرفتبه اسارت خواهند رفت؛اشراف ایشان گرسنگی خواهند کشید،و عوام ایشان از تشنگی بی‌تاب خواهند شد.

14. از این رو هاویه گلوی خود را گشادتر کرده،و دهان خویش را بی‌اندازه گشوده است؛نجبای اورشلیم و عوام آن،عربده‌‌کشان و وجدکنندگان آن،بدان فرو خواهند رفت.

15. مردمان خم خواهند شد،و هر یک ذلیل خواهند گشت،و چشمان متکبران پست خواهد گردید.

16. اما خداوندِ لشکرها به انصافْ متعال خواهد بود،و خدای قدوس خویشتن را به عدالتْ قدوس خواهد نمود.

17. آنگاه گوسفندان خواهند چرید، چنانکه در چراگاه‌های خویش،و بره‌ها در میان ویرانه‌های دولتمندان خوراک خواهند خورد.

18. وای بر آنان که شرارت را به ریسمانهای دروغ،و گناه را گویی به طنابِ ارابه می‌کشند؛

19. که می‌گویند: «بگذارید خدا تعجیل کندو کار خویش بشتاباند تا آن را ببینیم!بگذارید مشورت قدوس اسرائیل نزدیک آید؛بگذارید بیاید تا آن را بدانیم!»

20. وای بر کسانی که بدی را نیکیو نیکی را بدی می‌خوانند؛وای بر آنان که ظلمت را در جای نورو نور را در جای ظلمت می‌نشانند؛وای بر آنان که تلخی را در جای شیرینیو شیرینی را در جای تلخی می‌نهند!

21. وای بر کسانی که در چشم خود حکیمندو در نظر خویش، خردمند!

22. وای بر آنان که پهلوانند، اما در شراب‌خواری!و قهرمانند، اما در آمیختن مُسکِرات!

23. که مجرمان را به رشوه تبرئه می‌کنندو حق بی‌گناهان را از آنان دریغ می‌دارند.

24. از این رو همان‌گونه که زبانه‌های آتش کاه را فرو می‌بلعدو علفِ خشک در شعله محو می‌شود،به همین‌سان ریشۀ ایشان خواهد گندید،و شکوفۀ ایشان چون دوده بالا خواهد رفت،زیرا شریعت خداوندِ لشکرها را نپذیرفتندو کلام قدوس اسرائیل را خوار شمردند.

25. بنابراین، خشم خداوند بر قوم خویش افروخته می‌شودو دست خود را بر ایشان دراز کرده، مبتلایِشان می‌سازد.کوهها به لرزه درمی‌آیندو اجساد مردگان چون فضولات بر معابر می‌افتد.با این همه، خشم او فرو ننشسته،و دست او همچنان دراز است.

26. بیرقی برای قومهای دوردست بر پا خواهد داشت،و برای آمدنشان از کرانهای زمین صَفیر خواهد زد؛و هان، ایشان به‌شتاب و به‌سرعت خواهند آمد.

27. اَحَدی از ایشان خسته نیست، و احدی نمی‌لغزد؛احدی از ایشان نمی‌خسبد و به خواب نمی‌رود.شالِ کمر هیچ‌یک باز نشدهو بندِ پای‌افزار هیچ‌یک پاره نگشته.

28. تیرهای ایشان تیز استو کمانهایشان جملگی کشیده.سُم اسبانشان بسان سنگ خاراستو چرخ ارابه‌های‌شان همچون گردباد.

29. غُرش ایشان همچون غرش شیر است،و چون شیران ژیان نعره سر می‌دهند.نعره‌زنان صید را گرفته، با خود می‌برند،و رهاننده‌ای نیست.

30. در آن روز بر آن خواهند غرید،بسان غرش دریا؛و چون کسی بر زمین بنگرداینک ظلمت و تنگی خواهد بود؛و روشنایی به واسطۀ ابرهای آن تاریک خواهد شد.