کتاب عهد عتیق

عهد جدید

اِشعیا 44:4-17 هزارۀ نو (NMV)

4. آنان در میان نیزار خواهند رویید،همچون درختان بید در کنار جویبار.

5. یکی خواهد گفت: ”من از آنِ خداوندم،“و دیگری خود را به نام یعقوب خواهد خواند؛یکی دیگر بر دست خود خواهد نوشت: ”از آنِ خداوند،“و نام اسرائیل را بر خود خواهد نهاد.»

6. خداوند چنین می‌فرماید، خداوند لشکرها،که پادشاه اسرائیل و ولیّ ایشان است:«من اوّلم و من آخر،و جز من خدایی نیست.

7. کیست که بتواند مانند من وقایع را از پیش اعلام کند؟اگر هست بگذار از ایامی که قومِ کهن خویش را برقرار داشتمآنچه را رخ خواهد داد بیان کرده، به من عرضه دارد،و آنچه را بر آنها واقع خواهد شد از پیش بگوید.

8. پس ترسان و لرزان مباشید؛آیا من از دیرباز به شما نگفتم،و آن را اعلام نکردم؟شما شاهدان من هستید!آیا غیر از من خدایی هست؟نه، صخره‌ای دیگر نیستو احدی را نمی‌شناسم.»

9. آنان که تمثال تراشیده می‌سازند جملگی هیچند،و آنچه بدان رغبت دارند فایده‌ای نمی‌رساند.شاهدان ایشان نمی‌بینند و نمی‌دانند،پس شرمسار خواهند شد.

10. کیست آن که خدایی بسازد یا تمثالی بریزد،که منفعتی بدو نمی‌رساند؟

11. پس او و امثال او شرمسار خواهند شد.سازندگان بتها انسانی بیش نیستند،پس همگی گرد آمده، بایستند؛ایشان هراسان خواهند شد،و با هم سرافکنده خواهند گردید.

12. آهنگر با تیشه بر زغالها کار می‌کند. او با چکش به بتی شکل می‌دهد و به نیروی بازوی خویش آن را می‌سازد. او گرسنه شده، نای از کف می‌دهد و آب ننوشیده، به حال ضعف می‌افتد!

13. نجّار با ریسمان چوب را اندازه می‌گیرد و با قلم نشانه‌گذاری می‌کند. با رنده آن را صاف می‌کند و با پرگار بر آن نشانه می‌گذارد. آن را به شباهت انسان و با زیبایی بشری می‌سازد تا در خانه‌ای بگذارد.

14. او سروهای آزاد می‌بُرد، و یا درخت چنار یا بلوطی برای خود اختیار می‌کند، و می‌گذارد تا در جنگل نمو کند؛ و یا درخت کاجی می‌نشاند و باران آن را نمو می‌دهد.

15. آنگاه برای شخص به جهت سوخت به کار می‌آید. قدری از آن را برگرفته، خود را با آن گرم می‌کند و آتش افروخته، نان می‌پزد. سپس از آن خدایی می‌سازد و آن را می‌پرستد، و تمثالی تراشیده، در برابرش سَجده می‌کند!

16. باری، از آن هیزم نیمی را در آتش می‌سوزاند؛ بر آن خوراک خود را طبخ می‌کند، و گوشت کباب کرده، می‌خورد و سیر می‌شود. نیز خود را گرم می‌کند و می‌گوید: «وه چه گرم شدم! گرمای آتش را حس می‌کنم!»

17. و از آنچه باقی مانَد، خدایی یعنی تمثالی تراشیده برای خود می‌سازد و در برابرش سَجده کرده، آن را می‌پرستد و به آن دعا کرده، می‌گوید: «ای که خدای من هستی، مرا برهان!»

خوانده شده فصل کامل اِشعیا 44