کتاب عهد عتیق

عهد جدید

اِرمیا 4:28-31 هزارۀ نو (NMV)

28. «از این رو زمین به سوگ خواهد نشست،و آسمان در بالا سیاه خواهد شد؛زیرا که من سخن گفتم و قصد کردم؛منصرف نخواهم شد و از آن بر نخواهم گشت.»

29. از صدای سواران و کمانگیران،ساکنان شهرها جملگی می‌گریزند؛به بیشه‌ها داخل می‌شوند،و به صخره‌ها برمی‌آیند.شهرها همه متروک گشته،و هیچ‌کس در آنها ساکن نیست.

30. و تو، ای ویران شده،این چه کار است که می‌کنی؟چرا جامۀ سرخ بر تن می‌کنی،و خویشتن را به زیورهای طلا می‌آرایی؟چرا سرمه بر چشم می‌کشی؟زیرا که خود را به عبث می‌آرایی.عاشقانت تو را خوار شمرده‌اندو قصد جانت دارند.

31. زیرا که فریادی شنیدم همچون فریاد زنی در حالِ زا،ضجّه‌ای مانند ضجّۀ مادری که نخستین فرزندش را می‌زاید؛فریاد دختر صَهیون را شنیدم که نفسش بند آمده،و دستان خویش دراز کرده، می‌گوید:«وای بر من!زیرا که در دست قاتلان از هوش می‌روم!»

خوانده شده فصل کامل اِرمیا 4