کتاب عهد عتیق

عهد جدید

یوحنا 11:6-14 هزارۀ نو (NMV)

6. پس چون شنید که ایلعازَر بیمار است، دو روز دیگر در جایی که بود، ماند.

7. سپس به شاگردان خود گفت: «بیایید باز به یهودیه برویم.»

8. شاگردانش گفتند: «استاد، دیری نمی‌گذرد که یهودیان می‌خواستند سنگسارت کنند، و تو باز می‌خواهی بدان‌جا بروی؟»

9. عیسی پاسخ داد: «مگر روز، دوازده ساعت نیست؟ آن که در روز راه رود، نمی‌لغزد، زیرا نور این جهان را می‌بیند.

10. امّا آن که در شب راه رود، خواهد لغزید، زیرا نوری ندارد.»

11. پس از این سخنان بدانها گفت: «دوست ما ایلعازَر خفته است، امّا می‌روم تا بیدارش کنم.»

12. پس شاگردان به او گفتند: «سرور ما، اگر خفته است، بهبود خواهد یافت.»

13. امّا عیسی از مرگ او سخن می‌گفت، حال آنکه شاگردان گمان می‌کردند به خواب او اشاره می‌کند.

14. آنگاه عیسی آشکارا به آنان گفت: «ایلعازَر مرده است.

خوانده شده فصل کامل یوحنا 11