کتاب عهد عتیق

عهد جدید

یوحنا 11:31-38 هزارۀ نو (NMV)

31. یهودیانی که با مریم در خانه بودند و او را تسلی می‌دادند، چون دیدند مریم با شتاب برخاست و بیرون رفت، از پی او روانه شدند. گمان می‌کردند بر سر قبر می‌رود تا در آنجا زاری کند.

32. چون مریم به آنجا که عیسی بود رسید و او را دید، به پاهای او افتاد و گفت: «سرورم، اگر اینجا بودی برادرم نمی‌مرد.»

33. چون عیسی زاری مریم و یهودیانِ همراه او را دید، در روح برآشفت و سخت منقلب گشت.

34. پرسید: «او را کجا گذاشته‌اید؟» گفتند: «سرور ما، بیا و ببین.»

35. اشک از چشمان عیسی سرازیر شد.

36. پس یهودیان گفتند: «بنگرید چقدر او را دوست می‌داشت!»

37. امّا بعضی گفتند: «آیا کسی که چشمان آن مردِ کور را گشود، نمی‌توانست مانع از مرگ ایلعازَر شود؟»

38. سپس عیسی، باز در حالی که برآشفته بود، بر سر قبر آمد. قبر، غاری بود که بر دهانه‌اش سنگی نهاده بودند.

خوانده شده فصل کامل یوحنا 11