کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مکاشفه 19:1-15 هزارۀ نو (NMV)

1. پس از آن، صدایی شنیدم که به خروش جماعتی عظیم در آسمان می‌مانست، که می‌گفتند:«هَلِلویاه!نجات و جلال و قدرت از آنِ خدای ماست،

2. که داوریهایش حق است و عدل است.آن فاحشۀ بزرگ را جزا دادهکه زمین را با زنایش به فساد کشید،و از او انتقام خون بندگان خود را گرفته است.»

3. و بار دیگر گفتند:«هَلِلویاه!تا ابد دود از او برمی‌خیزد.»

4. و آن بیست و چهار پیر و آن چهار موجود زنده به خاک افتادند و خدای را که بر تخت نشسته بود، پرستش کردند و بانگ برآوردند که:«آمین. هَلِلویاه!»

5. آنگاه صدایی از تخت برآمد که می‌گفت:«سپاس گویید خدای ما را،ای همۀ بندگان او،ای شما که ترس از او دارید،از خُرد و از بزرگ!»

6. آنگاه صدایی شنیدم که به خروش جماعتی عظیم می‌مانست، و به غرّش آبهای فراوان، و به بانگ بلند رعد، که می‌گفت:«هَلِلویاه!زیرا که خداوندْ خدای ما،آن قادر مطلق، سلطنت آغاز کرده است.

7. به وجد آییم و شادی کنیم، و او را جلال دهیم،زیرا زمان عروسی آن بَره فرا رسیده،و عروسِ او خود را آماده ساخته است؛

8. جامۀ کتان نفیس و درخشان و پاکیزه به او بخشیده شد تا به تن کند.»جامۀ کتانِ نفیس، اعمال پارسایانۀ مقدسین است.

9. آنگاه فرشته به من گفت: «بنویس: خوشا به حال آنان که به ضیافت عروسی آن بَره دعوت می‌شوند.» و افزود: «اینها کلام راستین خدایند!»

10. در این لحظه بود که به پایش افتادم تا او را بپرستم. امّا او به من گفت: «مبادا چنین کنی! چون من نیز همچون تو و برادران تو که شهادت عیسی را نگاه می‌دارند، غلام اویم. خدا را بپرست! زیرا شهادت عیسی، روح نبوّت است.»

11. آنگاه دیدم که آسمان گشوده است و پیش رویم، هان اسبی است سفید، با سواری که امین و برحق می‌نامندش. او به عدل حکم می‌کند و می‌جنگد.

12. چشمانش به آتشِ مشتعل می‌مانَد و بر سرش تاجهای بسیار است. و نامی دارد بر او نوشته که هیچ‌کس نمی‌داند، جز خودش.

13. ردایی دارد به خونْ آغشته و نامی که بدان خوانده می‌شود ’کلام خدا‘ است.

14. سپاهیان آسمان از پی او می‌آمدند، سوار بر اسبان سفید، و در جامه‌های کتانِ نفیس و سفید و پاکیزه.

15. و شمشیری از دهانش بیرون می‌آید بُرّان، تا با آن بر قومها بتازد. «بر آنان با عصای آهنین حکم خواهد راند.» چَرخُشتِ شرابِ خشم و غضبِ خدای قادر مطلق را لگدمال خواهد کرد.

خوانده شده فصل کامل مکاشفه 19