کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مکاشفه 18:6-22 هزارۀ نو (NMV)

6. همان را که او داده به او پس دهید؛مزد هرآنچه کرده، دوچندان بپردازید.از جام خودش معجونِ مضاعف به او بنوشانید.

7. به او همان اندازه عذاب و اندوه دهیدکه او جلال و شکوه به خود می‌داد.زیرا که در دل به خود می‌بالد که،”من چنان می‌نشینم که ملکه‌ای می‌نشیند.بیوه نیستم و هرگز به ماتم نخواهم نشست.“

8. از این روست که بلاهایش یک روزه بر او نازل خواهد شد،بلای مرگ و ماتم و قحطی.و در آتش خواهد سوخت.زیرا که قدیر است آن خداوندْ خدایی که او را کیفر می‌دهد.»

9. و چون شاهان زمین که با او زنا کردند و شریک تجمّل او شدند، دود سوختن او را ببینند، بر او خواهند گریست و به سوگ او خواهند نشست.

10. از ترسِ عذابی که او می‌کشد دورادور خواهند ایستاد و ناله سر خواهند داد که:«دریغ، دریغ! ای شهر بزرگ،ای بابِل، ای شهر پرقدرت!چه شد که یک ساعته نابود شدی!»

11. و بازرگانان زمین بر او خواهند گریست و به سوگ او خواهند نشست، زیرا که دیگر کسی کالای آنان را نمی‌خرد،

12. نه طلا و نقره و جواهرات و مروارید آنان را؛ نه پارچه‌های نفیس و ابریشم و ارغوان و سرخ آنان را؛ نه انواع چوبهای معطر و ظرفهای عاج و ظرفهای چوبینِ گرانبها و مس و آهن و مرمرِ آنان را؛

13. نه دارچین و ادویه و بخورِ خوشبو و مُر و کندر آنان را؛ نه شراب و روغن زیتون و آرد مرغوب و گندم آنان را؛ نه حیوانات اهلی و گوسفندان و اسبان و ارابه‌های آنان را؛ و نه بدنها و نفوس آدمیان را.

14. هم‌آنان خواهند گفت: «آن میوه که جانت تمنایش را داشت، از تو درگذشته. دولت و شوکت تو همه بر باد رفته است، و هرگز باز ‌نخواهد گشت.»

15. و تاجرانِ این چیزها که از او دولتمند می‌شدند، از ترس عذابی که او می‌کشد، دورادور خواهند ایستاد و زاری خواهند کرد و ماتم خواهند گرفت و

16. خواهند گفت:«دریغ، دریغ! ای شهر بزرگ،پوشیده در پارچه‌های نفیس ارغوان و سرخ،رخشنده در برق طلا و جواهر و مروارید!

17. یک ساعته ثروت سرشار تو تباهی گرفته است.»و هر ناخدای کشتی و هر آن کسان که با کشتی سفر می‌کنند، چه دریانوردان و چه کسانی که از راه دریا معاش می‌کنند، دورادور خواهند ایستاد.

18. و چون دود آتشی را می‌بینند که او را می‌سوزاند، فریاد سر می‌دهند که: «هرگز آیا شهری چون این شهرِ بزرگ در جهان بوده است؟»

19. و خاک بر سر می‌کنند و گریان و ماتمزده فریاد برمی‌آورند که:«دریغ، دریغ! ای شهر بزرگ،شهری که همۀ کشتی‌داران، از دولت او ثروت اندوختند،اینک یک ساعته ویران شده است!

20. ای آسمان بر او شادی کن!شادی کنید ای مقدسین و رسولان و انبیا!زیرا خدا دادِ شما را از او ستانده است.»

21. آنگاه فرشته‌ای نیرومند، پاره‌سنگی همچندِ آسیابْ‌سنگی بزرگی برگرفت و به دریا افکند و گفت:«این‌گونه سخت و بی‌امان فرو افکنده خواهد شد، بابِل، آن شهر بزرگ،تا دیگر نشانی از او هرگز یافت نشود.

22. دیگر نه نوای چنگ‌نوازان و مطربانهرگز از تو به گوش خواهد رسید،و نه نوای نی‌زنان و شیپورنوازان.دیگر هیچ صنعتگری از هیچ صنفیدر تو هرگز یافت نخواهد شد.و دیگر صدای هیچ آسیاییدر تو هرگز شنیده نخواهد شد؛

خوانده شده فصل کامل مکاشفه 18