کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مَرقُس 8:21-30 هزارۀ نو (NMV)

21. آنگاه عیسی بدیشان فرمود: «آیا هنوز درک نمی‌کنید؟»

22. و چون به بِیت‌صِیْدا رسیدند، عده‌ای مردی نابینا را نزد عیسی آورده، تمنا کردند بر او دست بگذارد.

23. عیسی دست آن مرد را گرفت و او را از دهکده بیرون برد. سپس آبِ دهان بر چشمان او انداخت و دستهای خود را بر او نهاد و پرسید: «چیزی می‌بینی؟»

24. آن مرد سر بلند کرد و گفت: «مردم را همچون درختانی در حرکت می‌بینم.»

25. پس عیسی دیگر بار دستهای خود را بر چشمان او نهاد. آنگاه چشمانش باز شده، بینایی خود را بازیافت، و همه چیز را به‌خوبی می‌دید.

26. عیسی او را روانۀ خانه کرد و فرمود: «به دهکده بازنگرد.»

27. عیسی با شاگردان خود به روستاهای اطراف قیصریۀ فیلیپی رفت. در راه، از شاگردان خود پرسید: «به گفتۀ مردم من کِه هستم؟»

28. پاسخ دادند: «بعضی می‌گویند یحیای تعمیددهنده هستی، عده‌ای می‌گویند ایلیایی و عده‌ای دیگر نیز می‌گویند یکی از پیامبران هستی.»

29. از آنان پرسید: «شما چه می‌گویید؟ به نظر شما من که هستم؟» پطرس پاسخ داد: «تو مسیح هستی.»

30. امّا عیسی ایشان را منع کرد که دربارۀ او به کسی چیزی نگویند.

خوانده شده فصل کامل مَرقُس 8