کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مَرقُس 6:1-10 هزارۀ نو (NMV)

1. سپس عیسی آنجا را ترک گفت و با شاگردان خود به شهر خویش رفت.

2. چون روز شَبّات فرا رسید، به تعلیم دادن در کنیسه پرداخت. بسیاری با شنیدن سخنان او در شگفت شدند. آنها می‌گفتند: «این مرد همۀ اینها را از کجا کسب کرده است؟ این چه حکمتی است که به او عطا شده؟ و این چه معجزاتی است که به دست او انجام می‌شود؟

3. مگر او آن نجّار نیست؟ مگر پسر مریم و برادرِ یعقوب، یوشا، یهودا و شَمعون نیست؟ مگر خواهران او اینجا، در میان ما زندگی نمی‌کنند؟» پس در نظرشان ناپسند آمد.

4. عیسی بدیشان گفت: «نبی بی‌حرمت نباشد جز در شهر خود و در میان خویشان و در خانۀ خویش!»

5. او نتوانست در آنجا هیچ معجزه‌ای انجام دهد، جز آنکه دست خود را بر چند بیمار گذاشت و آنها را شفا بخشید.

6. او از بی‌ایمانی ایشان در حیرت بود.سپس، عیسی در روستاهای اطراف گشته، تعلیم می‌داد.

7. او آن دوازده را نزد خود فرا خواند و آنها را دو به دو فرستاد و ایشان را بر ارواح پلید اقتدار بخشید.

8. به آنان دستور داد: «برای سفر، چیزی جز یک چوبدستی با خود برندارید؛ نه نان، نه کوله‌بار و نه پول در کمربندهای خود.

9. کفش به پا کنید، امّا پیراهن اضافی نپوشید.

10. چون به خانه‌ای درآمدید، تا هنگام ترک آن محل، در آن خانه بمانید.

خوانده شده فصل کامل مَرقُس 6