49. هر روز در حضور شما در معبد تعلیم میدادم و مرا نگرفتید. امّا کتب مقدّس میباید تحقق یابد.»
50. آنگاه همۀ شاگردان ترکش کرده، گریختند.
51. جوانی که فقط پارچهای به تن پیچیده بود، در پی عیسی به راه افتاد. او را نیز گرفتند،
52. امّا او آنچه بر تن داشت رها کرد و عریان گریخت.
53. عیسی را نزد کاهن اعظم بردند. در آنجا همۀ سران کاهنان و مشایخ و علمای دین گرد آمده بودند.