کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مَتّی 21:12-25 هزارۀ نو (NMV)

12. آنگاه عیسی به معبد خدا درآمد و کسانی را که در آنجا داد و ستد می‌کردند، بیرون راند و تختهای صرّافان و بساط کبوترفروشان را واژگون ساخت

13. و به آنان فرمود: «نوشته شده است که، ”خانۀ من خانۀ دعا خوانده خواهد شد،“ امّا شما آن را ’لانۀ راهزنان‘ ساخته‌اید.»

14. در معبد، نابینایان و لنگان نزدش آمدند و او ایشان را شفا بخشید.

15. امّا چون سران کاهنان و علمای دین اعمال خارق‌العادۀ او را مشاهده کردند و نیز دیدند که کودکان در معبد فریاد می‌زنند: «هوشیعانا بر پسر داوود،» خشمناک شدند.

16. پس به او گفتند: «آیا می‌شنوی اینها چه می‌گویند؟» پاسخ داد: «بله. مگر نخوانده‌اید که،«”از زبان کودکان و شیرخوارگانستایش را مهیا ساختی“؟»

17. پس عیسی ایشان را ترک گفت و از شهر خارج شده، به بِیت‌عَنْیا رفت و شب را در آنجا به سر برد.

18. بامدادان عیسی در راهِ بازگشت به شهر، گرسنه شد.

19. در کنار راه، درخت انجیری دید و به سوی آن رفت، امّا جز برگ چیزی بر آن نیافت. پس خطاب به درخت گفت: «مباد که دیگر هرگز میوه‌ای از تو به‌بار آید!» در همان دم درخت خشک شد.

20. شاگردان که از دیدن این واقعه حیرت کرده بودند، از او پرسیدند: «چگونه درخت انجیر چنین زود خشک شد؟»

21. عیسی در پاسخ به آنان گفت: «آمین، به شما می‌گویم، اگر ایمان داشته باشید و شک نکنید، نه تنها می‌توانید آنچه بر درخت انجیر گذشت انجام دهید، بلکه هر گاه به این کوه بگویید ”از جا کنده شده، به دریا افکنده شو،“ چنین خواهد شد.

22. اگر ایمان داشته باشید، هرآنچه در دعا درخواست کنید، خواهید یافت.»

23. آنگاه عیسی وارد معبد شد و به تعلیم مردم پرداخت. در این هنگام، سران کاهنان و مشایخ قوم نزد او آمدند و گفتند: «به چه اجازه‌ای این کارها را می‌کنی؟ چه کسی این اقتدار را به تو داده است؟»

24. عیسی در پاسخ گفت: «من نیز از شما پرسشی دارم. اگر پاسخ گفتید، من نیز به شما می‌گویم با چه اقتداری این کارها را می‌کنم.

25. تعمید یحیی از کجا بود؟ از آسمان یا از انسان؟» آنها بین خود بحث کردند و گفتند: «اگر بگوییم از آسمان بود، به ما خواهد گفت، ”پس چرا به او ایمان نیاوردید؟“

خوانده شده فصل کامل مَتّی 21