کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مَتّی 17:7-18 هزارۀ نو (NMV)

7. امّا عیسی نزدیک شد و دست بر آنان گذاشت و گفت: «برخیزید و مترسید!»

8. چون چشمان خود را برافراشتند، هیچ‌کس دیگر را ندیدند جز عیسی و بس.

9. هنگامی که از کوه فرود می‌آمدند، عیسی به آنان فرمود: «آنچه دیدید برای کسی بازگو نکنید، تا زمانی که پسر انسان از مردگان برخیزد.»

10. شاگردان از او پرسیدند: «چرا علمای دین می‌گویند که نخست باید ایلیا بیاید؟»

11. پاسخ داد: «البته که ایلیا می‌آید و همه چیز را اصلاح می‌کند.

12. امّا به شما می‌گویم که ایلیا آمده است، ولی او را نشناختند و هرآنچه خواستند با وی کردند. به همین‌سان پسر انسان نیز به دست آنان آزار خواهد دید.»

13. آنگاه شاگردان دریافتند که دربارۀ یحیای تعمیددهنده با آنها سخن می‌گوید.

14. چون نزد جماعت بازگشتند، مردی به عیسی نزدیک شد و در برابر او زانو زد و گفت:

15. «سرورم، بر پسر من رحم کن. او صرع دارد و سخت رنج می‌کشد. اغلب در آتش و در آب می‌افتد.

16. او را نزد شاگردانت آوردم، ولی نتوانستند شفایش دهند.»

17. عیسی در پاسخ گفت: «ای نسل بی‌ایمان و منحرف، تا به کِی با شما باشم و تحملتان کنم؟ او را نزد من آورید.»

18. پس عیسی بر دیو نهیب زد و دیو از پسر بیرون شد و او در همان دم شفا یافت.

خوانده شده فصل کامل مَتّی 17