کتاب عهد عتیق

عهد جدید

مَتّی 15:26-38 هزارۀ نو (NMV)

26. او در جواب گفت: «نان فرزندان را گرفتن و پیش سگان انداختن روا نیست.»

27. ولی زن گفت: «بله، سرورم، امّا سگان نیز از خرده‌هایی که از سفرۀ صاحبشان می‌افتد، می‌خورند!»

28. آنگاه عیسی گفت: «ای زن، ایمان تو عظیم است! خواهش تو برآورده شود!» در همان دم دختر او شفا یافت.

29. عیسی از آنجا عزیمت کرد و کنارۀ دریاچۀ جلیل را پیموده، به کوهسار رسید و در آنجا بنشست.

30. جماعتی بزرگ نزد او آمدند و با خود لنگان و کوران و مفلوجان و گنگان و بیماران دیگر را آورده، پیش پای عیسی گذاشتند و او ایشان را شفا بخشید.

31. مردم چون دیدند که گنگان سخن می‌گویند، مفلوجان تندرست می‌شوند، لنگان راه می‌روند و کوران بینا می‌گردند، در شگفت شده، خدای اسرائیل را تمجید کردند.

32. عیسی شاگردان خود را فرا خواند و گفت: «دلم بر حال این مردم می‌سوزد، زیرا اکنون سه روز است که با مَنَند و چیزی برای خوردن ندارند. نمی‌خواهم ایشان را گرسنه روانه کنم، بسا که در راه از پا درافتند.»

33. شاگردانش گفتند: «در این بیابان از کجا می‌توانیم نان کافی برای سیر کردن چنین جمعیتی فراهم آوریم؟»

34. پرسید: «چند نان دارید؟» گفتند: «هفت نان و چند ماهی کوچک.»

35. عیسی به مردم فرمود تا بر زمین بنشینند.

36. آنگاه هفت نان و چند ماهی را گرفت و پس از شکرگزاری، آنها را پاره کرده، به شاگردان خود داد و ایشان نیز به آن جماعت دادند.

37. همه خوردند و سیر شدند و شاگردان هفت زنبیل نیز پر از خرده‌های باقی‌مانده برگرفتند.

38. شمار کسانی که خوراک خوردند، غیر از زنان و کودکان، چهار هزار مرد بود.

خوانده شده فصل کامل مَتّی 15