کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 9:46-58 هزارۀ نو (NMV)

46. روزی در میان شاگردان این بحث درگرفت که کدام‌یک از ایشان از همه بزرگتر است.

47. عیسی که از افکار ایشان آگاه بود، کودکی را برگرفت و در کنار خود قرار داد،

48. و به آنان گفت: «هر که این کودک را به نام من بپذیرد، مرا پذیرفته است؛ و هر که مرا بپذیرد، فرستندۀ مرا پذیرفته است. زیرا در میان شما آن‌کس بزرگتر است که از همه کوچکتر باشد.»

49. یوحنا گفت: «استاد، شخصی را دیدیم که به نام تو دیو اخراج می‌کرد، امّا چون از ما نبود، او را بازداشتیم.»

50. عیسی گفت: «بازَش مدارید، زیرا هر که بر ضد شما نیست، با شماست.»

51. چون زمان صعود عیسی به آسمان نزدیک می‌شد، با عزمی راسخ رو به سوی اورشلیم نهاد.

52. پس پیشاپیش خود فرستادگانی اعزام داشت که به یکی از دهکده‌های سامِریان رفتند تا برای او تدارک ببینند.

53. امّا مردم آنجا او را نپذیرفتند، زیرا عازم اورشلیم بود.

54. چون شاگردان او، یعقوب و یوحنا، این را دیدند، گفتند: «ای سرور ما، آیا می‌خواهی بگوییم آتش از آسمان نازل شود و همۀ آنها را نابود کند [چنانکه ایلیا کرد]؟»

55. امّا عیسی روی گردانده، توبیخشان کرد. [و گفت: «شما نمی‌دانید از کدام روح هستید!

56. زیرا پسر انسان نیامده تا جان مردم را هلاک کند بلکه تا نجات بخشد.»] سپس به دهکده‌ای دیگر رفتند.

57. در راه، شخصی به عیسی گفت: «هر‌جا بروی، تو را پیروی خواهم کرد.»

58. عیسی پاسخ داد: «روباهان را لانه‌هاست و مرغان هوا را آشیانه‌ها، امّا پسر انسان را جای سر نهادن نیست.»

خوانده شده فصل کامل لوقا 9