کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 13:7-13 هزارۀ نو (NMV)

7. پس به باغبان خود گفت: ”سه سال است برای چیدن میوۀ این درخت می‌آیم امّا چیزی نمی‌یابم. آن را ببُر، تا خاک را هدر ندهد.“

8. امّا او پاسخ داد: ”سرورم، بگذار یک سال دیگر هم بماند. گِردش را خواهم کند و کودش خواهم داد.

9. اگر سال بعد میوه آورد که هیچ؛ اگر نیاورد آنگاه آن را بِبُر.“‌»

10. در یکی از روزهای شَبّات، عیسی در کنیسه‌ای تعلیم می‌داد.

11. در آنجا زنی بود که روحی او را هجده سال علیل کرده بود. پشتش خمیده شده بود و به هیچ روی توان راست ایستادن نداشت.

12. چون عیسی او را دید، نزد خود فرا خواند و فرمود: «ای زن، از ضعف خود خلاصی یافتی!»

13. سپس بر او دست نهاد و او بی‌درنگ راست ایستاده، خدا را ستایش کرد.

خوانده شده فصل کامل لوقا 13