کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 1:55-68 هزارۀ نو (NMV)

55. همان‌گونه که به پدران ما ابراهیم و نسل اووعده داده بود که تا ابد چنین کند.»

56. پس مریم حدود سه ماه نزد اِلیزابِت ماند و سپس به خانه بازگشت.

57. چون زمان وضع حمل اِلیزابِت فرا رسید، پسری به دنیا آورد.

58. همسایگان و خویشان چون شنیدند که خداوند رحمت عظیمش را بر وی ارزانی داشته است، در شادی او سهیم شدند.

59. روز هشتم، برای آیینِ ختنۀ نوزاد آمدند و می‌خواستند نام پدرش زکریا را بر او بگذارند.

60. امّا مادر نوزاد گفت: «نه! نام او باید یحیی باشد.»

61. گفتند: «از خویشان تو کسی چنین نامی نداشته است.»

62. پس با اشاره، نظر پدر نوزاد را دربارۀ نام فرزندش جویا شدند.

63. زکریا لوحی خواست، و در برابر حیرت همگان نوشت: «نام او یحیی است!»

64. در دم، زبانش باز شد و دهان به ستایش خدا گشود.

65. ترس بر همۀ همسایگان مستولی گشت و مردم در سرتاسر کوهستان یهودیه در این باره گفتگو می‌کردند.

66. هر که این سخنان را می‌شنید، در دل خود می‌اندیشید که: «این کودک چگونه کسی خواهد شد؟» زیرا دست خداوند همراه او بود.

67. آنگاه پدر او، زکریا، از روح‌القدس پر شد و چنین نبوّت کرد:

68. «متبارک باد خداوند، خدای اسرائیل،زیرا به یاری قوم خویش آمده و ایشان را رهایی بخشیده است.

خوانده شده فصل کامل لوقا 1