کتاب عهد عتیق

عهد جدید

اعمال 10:4-14 هزارۀ نو (NMV)

4. کُرنِلیوس با وحشت به او چشم دوخت و پاسخ داد: «بله، سرورم!»فرشته گفت: «دعاها و صدقه‌های تو چون هدیۀ یادگاری به پیشگاه خدا برآمده است.

5. اکنون کسانی به یافا بفرست تا شَمعونِ معروف به پطرس را بدین‌جا بیاورند.

6. او نزد دَبّاغی شَمعون نام که کنار دریا منزل دارد، میهمان است.»

7. چون فرشته‌ای که با او سخن می‌گفت او را ترک کرد، کُرنِلیوس دو تن از خادمان و یکی از سپاهیان خاص خود را که مردی دیندار بود، فرا خواند

8. و تمام ماجرا را بدیشان بازگفت و آنها را به یافا فرستاد.

9. روز بعد، نزدیک ظهر، چون در راه بودند و به شهر نزدیک می‌شدند، پطرس به بام خانه رفت تا دعا کند.

10. در آنجا گرسنه شد و خواست چیزی بخورد. چون خوراک را آماده می‌کردند، به حالت خَلسه فرو رفت.

11. در آن حال دید که آسمان گشوده شده و چیزی همچون سفره‌ای بزرگ که از چهارگوشه آویخته است، به سوی زمین فرود می‌آید

12. و از انواع چارپایان و خزندگان و پرندگان پر است.

13. آنگاه ندایی به او رسید که: «ای پطرس، برخیز، ذبح کن و بخور!»

14. پطرس گفت: «حاشا از من، خداوندا، زیرا هرگز به چیزی حرام یا نجس لب نزده‌ام.»

خوانده شده فصل کامل اعمال 10