25. زیرا خداوند رود اردن را بین ما و شما یعنی طایفههای رئوبین و جاد سرحد قرار داده است و شما هیچ سهمی در خداوند ندارید. بنابراین فرزندان شما ممکن است فرزندان ما را از پرستش خداوند باز دارند.
26. به همین دلیل، گفتیم بیایید تا قربانگاهی بسازیم، نه برای سوزانیدن بُخور و یا قربانی،
27. بلکه برای شهادتی بین مردم ما و مردم شما و همچنین نسل آینده، تا بدانند که ما واقعاً خداوند را با هدایای سوختنی و قربانیها و قربانیهای سلامتی پرستش میکنیم و اگر در آینده فرزندان شما به فرزندان ما بگویند: 'شما در خداوند سهمی ندارید،'
28. فرزندان ما جواب بدهند: 'به قربانگاهی که اجداد ما شبیه قربانگاه خداوند ساختهاند نگاه کنید. این قربانگاه برای هدایای سوختنی و قربانی نبود، بلکه تا شهادتی باشد، بین مردم ما و مردم شما.'
29. ما هرگز از خداوند نافرمانی نمیکنیم و ادّعا نداریم که با ساختن یک قربانگاه برای خود و تقدیم قربانیهای سوختنی و صدقههای آردی، فرمان خداوند را بجا میآوریم. ما میدانیم که یگانه قربانگاه، همان قربانگاه خداوند است که در مقابل خیمهٔ مقدّس قرار دارد.»
30. وقتی فینحاس کاهن و بزرگان قوم و رؤسای طایفههای اسرائیل که با او بودند سخنان مردم رئوبین و جاد و منسی را شنیدند، همگی قانع شدند.
31. فینحاس پسر العازار کاهن به مردم رئوبین و جاد و منسی گفت: «حال به یقین میدانم که خداوند در بین ما حضور دارد و شما از او نافرمانی نکردهاید، بلکه قوم ما و تمام بنیاسرائیل را از مجازات نجات دادهاید.»
32. بعد فینحاس پسر العازر کاهن و رهبران قوم از مردم رئوبین، جاد و منسی در جلعاد خداحافظی کرده نزد قوم اسرائیل برگشتند و همه چیز را به آنها گزارش دادند.