کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 4:8-21 Today's Persian Version (TPV)

8. بعد، قائن ‌به ‌برادرش‌ هابیل ‌گفت‌: «بیا با هم‌ به‌ مزرعه ‌برویم‌.» وقتی در مزرعه ‌بودند، قائن ‌به ‌برادرش‌ حمله‌ كرد و او را كشت‌.

9. خداوند از قائن‌ پرسید: «برادرت ‌هابیل‌ كجاست‌؟» او جواب ‌داد: «نمی‌دانم‌. مگر من ‌نگهبان‌ برادرم‌ هستم‌؟»

10. خداوند فرمود: «چه‌كار كرده‌ای‌؟ خون‌ برادرت‌ از زمین‌ برای انتقام‌ نزد من‌ فریاد می‌كند.

11. الآن‌ در روی زمین‌، ملعون‌ شده‌ای و زمین‌ دهان ‌خود را باز كرده‌ تا خون‌ برادرت‌ را كه تو ریختی، بنوشد.

12. وقتی زراعت‌كنی‌، زمین ‌دیگر برای تو محصول ‌نخواهد آورد و تو در روی زمین‌ پریشان‌ و آواره‌ خواهی بود.»

13. قائن‌ به ‌خداوند عرض ‌كرد: «مجازات‌ من‌ بیشتر از آن است که بتوانم‌ آن‌ را تحمّل ‌كنم‌.

14. تو مرا از كار زمین ‌و از حضور خود بیرون‌ كرده‌ای‌. من ‌در جهان‌ آواره ‌و بی‌خانمان ‌خواهم‌ بود و هركه‌ مرا پیدا كند، مرا خواهد كشت‌.»

15. خداوند فرمود: «نه‌، اگر كسی تو را بكشد، هفت‌ برابر از او انتقام‌ گرفته ‌خواهد شد» پس‌ خداوند نشانه‌ای بر قائن‌ گذاشت‌ تا هركه‌ او را ببیند، او را نكشد.

16. قائن ‌از حضور خداوند رفت ‌و در سرزمینی به ‌نام ‌سرگردان‌ كه ‌در شرق‌ عدن‌ است‌، ساكن ‌شد.

17. قائن ‌و زنش‌ دارای پسری شدند و اسم ‌او را خنوخ‌ گذاشتند. قائن‌ شهری بنا كرد و آن را به‌ نام‌ پسرش‌، خنوخ‌، نامگذاری كرد.

18. خنوخ‌ صاحب ‌پسری شد و اسم ‌او را عیراد گذاشت‌. عیراد، پدر محویائیل ‌بود. محویائیل‌ دارای پسری شد كه‌ اسم‌ او را متوشائیل‌ گذاشت‌. متوشائیل ‌پدر لمک بود.

19. لمک‌ دو زن‌ داشت‌ به‌ نام‌ عاده‌ و ظلّه‌.

20. عاده‌، یابال‌ را به دنیا آورد و یابال ‌جدّ چادرنشینان ‌و گلّه‌داران‌ بود.

21. برادر او یوبال‌، جدّ نوازندگان‌ چنگ ‌و نی بود.

خوانده شده فصل کامل پیدایش 4