کتاب عهد عتیق

عهد جدید

دوم سموئیل 18:5-13 Today's Persian Version (TPV)

5. پادشاه به یوآب، ابیشای و اتای گفت: «به‌خاطر من با ابشالوم که جوان است با ملایمت رفتار کنید.» همهٔ مردم فرمانی را که داوود دربارهٔ ابشالوم داد، شنیدند.

6. سپاه داوود برای مقابله با لشکر اسرائیل به خارج از شهر رفت و جنگ در جنگل افرایم شروع شد.

7. در نتیجه سپاه داوود لشکر اسرائیل را شکست داد و بسیاری کشته شدند. تعداد کشته‌شدگان به بیست هزار نفر می‌رسید.

8. جنگ در سراسر آن ناحیه گسترش یافت. تعداد کسانی‌که در جنگل مردند زیادتر از آنهایی بود که با شمشیر کشته شدند.

9. در هنگام جنگ، ابشالوم به چند نفر از خادمان داوود بر خورد. او بر قاطر خود سوار شد و فرار کرد. قاطر از زیر شاخه‌های یک درخت بزرگ بلوط رفت، سر ابشالوم میان شاخه‌ها گیر کرد و او در هوا آویزان ماند. قاطر از زیر پایش رفت و به دویدن ادامه داد.

10. شخصی او را در آن حال دید و به یوآب خبر داده گفت: «من ابشالوم را دیدم که از درخت بلوط آویزان بود.»

11. یوآب از او پرسید: «چه گفتی؟ تو او را در آنجا دیدی و نکشتی؟ اگر او را می‌کشتی من به تو ده سکّهٔ نقره و یک کمربند می‌دادم.»

12. امّا آن مرد به او گفت: «اگر هزار سکّهٔ نقره هم می‌دادی، دست خود را بر پسر پادشاه بلند نمی‌کردم، زیرا شنیدم که داوود به تو و ابیشای و اتای چه امر کرد. او گفت که به‌خاطر او به ابشالوم جوان صدمه‌ای نرسانیم.

13. و اگر من به پادشاه خیانت می‌کردم و پسرش را می‌کشتم، از پادشاه مخفی نمی‌ماند و تو نیز از من دفاع نمی‌کردی.»

خوانده شده فصل کامل دوم سموئیل 18