کتاب عهد عتیق

عهد جدید

دوم سموئیل 17:1-9 Today's Persian Version (TPV)

1. اخیتوفل به ابشالوم گفت: «به من اجازه بده که دوازده هزار نفر را انتخاب کنم و امشب به تعقیب داوود بروم.

2. حالا که او خسته و ناامید است به او حمله می‌کنیم. او ترسیده و همراهان او فرار خواهند کرد و من تنها پادشاه را می‌کشم.

3. و همراهان او را نزد تو می‌آورم.»

4. این پیشنهاد مورد قبول ابشالوم و سران قوم قرار گرفت.

5. بعد ابشالوم گفت: «از حوشای ارکی هم بپرسید که نظر او در این مورد چیست.»

6. وقتی حوشای آمد، ابشالوم از او پرسید: «تو چه می‌گویی؟ آیا نظر اخیتوفل را قبول کنم؟»

7. حوشای گفت: «این بار پیشنهاد اخیتوفل درست نیست.

8. پدرت و مردان او، جنگجویان شجاعی هستند و مانند خرسی که بچّه‌هایش در بیابان ربوده شده باشند، خشمگین و بی‌تابند. گذشته از این پدرت در جنگ شخص آزموده و با تجربه‌ای است و شب در بین سربازان خود نمی‌خوابد.

9. اکنون شاید در غاری یا جای دیگری پنهان شده باشد و کافی است، بیرون بیاید و چند نفر از افراد تو را بکشد، آنگاه شایعه شکست سپاه تو در همه‌جا پخش می‌شود.

خوانده شده فصل کامل دوم سموئیل 17