کتاب عهد عتیق

عهد جدید

دوم سموئیل 13:33-38 Today's Persian Version (TPV)

33. خبری که شنیدید حقیقت ندارد. همان‌طور که گفتم به غیراز اَمنون همهٔ پسران پادشاه زنده هستند.»

34. ابشالوم فرار کرد. کسانی‌که مراقب و محافظ شهر بودند، جمعیّت بزرگی را دیدند که از جادهٔ کنار کوه به طرف شهر می‌آیند.

35. یوناداب به پادشاه گفت: «آنها پسران تو هستند که می‌آیند درست همان‌طور که به تو گفتم.»

36. همین که حرفش تمام شد، پسران پادشاه رسیدند و همگی با صدای بلند گریه کردند. پادشاه و مأمورینش هم به تلخی گریستند.

37. ابشالوم گریخت و نزد تلمای پسر عمیهود، پادشاه جشور رفت و داوود مدّت زیادی برای پسر خود ماتم گرفت.

38. ابشالوم مدّت سه سال در جشور ماند.

خوانده شده فصل کامل دوم سموئیل 13