کتاب عهد عتیق

عهد جدید

دوم سموئیل 1:3-20 Today's Persian Version (TPV)

3. داوود از او پرسید: «از کجا آمده‌ای؟»او جواب داد: «من از اردوی اسرائیل فرار کرده‌ام.»

4. داوود پرسید: «از جنگ چه خبر داری؟»او گفت: «مردم ما از میدان جنگ گریختند. بسیاری از آنها زخمی و کشته شدند. شائول و پسرش، یوناتان هم مُردند.»

5. داوود پرسید: «از کجا می‌دانی که شائول و یوناتان مرده‌اند؟»

6. او جواب داد: «من اتّفاقی از کوه جلبوع می‌گذشتم، در آنجا شائول را دیدم که بر نیزهٔ خود تکیه داده و ارّابه‌ها و سواران دشمن به او نزدیک می‌شدند.

7. وقتی به پشت سر نگاه کرد و مرا دید، صدا کرد. من جواب دادم: 'بلی ای آقا'

8. او پرسید: 'تو کیستی؟' جواب دادم: 'من یک عمالیقی هستم.'

9. او به من گفت: 'بیا اینجا و مرا بکش، من به سختی مجروح شده‌ام و در حال مرگ هستم.'

10. پس رفتم و او را کشتم، چون می‌دانستم به‌خاطر آن زخم مهلکی که داشت، امکان زنده ماندنش نبود. بعد تاج سر و بازوبندش را برداشته به حضور سرور خود آوردم.»

11. آنگاه داوود و همراهانش جامهٔ خود را پاره کردند و

12. برای شائول و یوناتان، برای اسرائیل و سپاه خداوند، گریستند و عزاداری کرده، تا شام روزه گرفتند زیرا بسیاری از آنها در جنگ کشته شده بودند.

13. داوود از جوان پرسید: «اهل کجا هستی؟»او جواب داد: «من پسر یک مهاجر عمالیقی هستم.»

14. داوود گفت: «آیا نترسیدی که پادشاه برگزیدهٔ خداوند را کشتی؟»

15. بعد داوود به یکی از مردان خود گفت: «او را بکش.» آن مرد با شمشیر خود او را زد و کشت.

16. داوود گفت: «خونت به گردن خودت باشد، زیرا با زبان خود اقرار کردی که پادشاه برگزیدهٔ خداوند را کشتی.»

17. داوود این سوگنامه را برای شائول و پسرش، یوناتان سرود.

18. بعد دستور داد که آن را به همهٔ مردم یهودا تعلیم بدهند. (این سوگنامه در کتاب یاشر ثبت شده است.)

19. «ای اسرائیل، رهبران تو بر فراز تپّه‌ها نابود شدند.بنگر که دلاوران چگونه سرنگون گشتند.

20. این خبر را در جتو در جاده‌های اشقلون بازگو نکنید،مبادا دختران فلسطینی‌ها خوشحال شوندو دختران بت‌پرستان شادی کنند.

خوانده شده فصل کامل دوم سموئیل 1