کتاب عهد عتیق

عهد جدید

داوران 5:12-29 Today's Persian Version (TPV)

12. بیدار شو ای دبوره، بیدار شو!بیدار شو، بیدار شو و سرود بخوان، بیدار شوای باراق، ای پسر ابینوعم،اسیران را به اسارت ببر،

13. آنگاه آنانی که باقیمانده بودند، از کوه پایین آمدند و نزد رهبران خود رفتندو قوم خداوند به نزد او آمدند و برای جنگ آماده شدند.

14. مردان از افرایم به دنبال طایفهٔ بنیامین،به طرف درّه آمدند،فرماندهان از ماخیر و رهبران از زبولون،

15. رهبران یساکار با دبورهو باراق به دشت آمدند.امّا در بین طایفهٔ رئوبین نفاق بودو شک داشتند که بیایند.

16. چرا در بین آغلها درنگ نمودی؟برای اینکه نوای نی را بشنوی؟بلی، در بین طایفهٔ رئوبین نفاق بود.آنها نتوانستند تصمیم بگیرند که بیایند

17. جلعاد در آن طرف رود اردن ماند.چرا دان نزد کشتی‌ها ماند؟اشیر در ساحل آرام نشستو در بندرها ساکن شد.

18. مردم طایفه‌های زبولون و نفتالی زندگی خود را،در میدان جنگ به خطر انداختند.

19. پادشاهان آمدند و جنگیدند.پادشاهان کنعان در تعنکو چشمه‌های مجدو جنگ کردند،امّا غنیمتی از نقره به دست نیاوردند.

20. ستارگان از آسمان جنگیدند.هنگامی‌که از این سو تا آن سوی آسمان را می‌پیمودند،آنها علیه سیسرا جنگیدند.

21. وادی خروشان قیشون، آنها را در ربود،پیشروی وادی قیشون.ای جان من، قوی باش.

22. آنگاه صدای بلند چهار نعل سُم اسبان،همانند صدای پای دشمنان شنیده شد.

23. فرشتهٔ خداوند می‌گوید که میروز را لعنت کنید.به ساکنان آن لعنت بفرستید،زیرا آنها برای کمک به خداوند نیامدندو او را در جنگ با دشمنانش تنها گذاشتند.

24. خوشا به حال یاعیل،زن حابر قینی،او از تمام زنان چادرنشین، زیادتر برکت بیابد.

25. سیسرا آب خواست و یاعیل به او شیر داد،و دوغ را در جام شاهانه به او داد.

26. سپس میخ چادر و چکشِ کارگر را گرفتو در شقیقهٔ سیسرا فرو برد.سرش را شکستو شقیقه‌اش را شکافت.

27. او پیش پایش خَم شد و افتاد.بلی، در پیش پایش،در جایی که خَم شد،افتاد و مُرد.

28. مادر سیسرا از پنجره نگاه می‌کردو منتظر آمدن او بود. می‌گفت:«چرا ارابهٔ او تأخیر کرده؟چرا صدای چرخهای ارابهٔ او نمی‌آید؟»

29. ندیمه‌های حکیم وی به او جواب دادند،امّا او سخنان خود را تکرار می‌کرد و می‌گفت:

خوانده شده فصل کامل داوران 5