5. این قوم سرکش خواه بشنوند و خواه نشنوند، خواهند دانست که نبیای در میان ایشان هست.
6. «ای انسان فانی، از ایشان هراسان مشو و از سخنان ایشان ترسان مباش؛ گرچه خار و خاربن تو را در برگیرند و در میان کژدمها زندگی کنی، از سخنان ایشان نترس و از چهرههای ایشان نهراس، زیرا ایشان خاندان سرکشی هستند.
7. تو کلام مرا به ایشان خواهی گفت، خواه بشنوند و خواه نشنوند، زیرا ایشان خاندان سرکشی هستند.
8. «امّا تو، ای انسان فانی، به من گوش فرا ده. همچون این خاندان سرکش، سرکش نباش! دهان بگشای و آنچه را به تو میدهم، بخور.»
9. آنگاه دستی را دیدم که به سوی من دراز شد و در آن طوماری بود.
10. او طومار را گشود، در پشت و روی آن، سوگنامه، زاری و اندوه نوشته شده بود.