21. وقتی قوم اسرائیل دیدند که اَدومیان به آنها اجازهٔ عبور نمیدهند، ناچار از راه دیگری به سفر خود ادامه دادند.
22. بنیاسرائیل از قادش حرکت کردند و به کوه هور،
23. در مرز اَدوم رسیدند. در آنجا خداوند به هارون و موسی فرمود:
24. «هارون خواهد مرد و به سرزمینی که به اسرائیل وعده دادم داخل نمیشود، زیرا هردوی شما در کنار چشمهٔ مریبه از دستور من سرپیچی کردید.
25. پس حالا هارون و پسرش، العازار را به کوه هور ببر.
26. در آنجا لباس کهانت را از تن هارون درآور و به تن پسرش العازار کن. هارون در همانجا میمیرد و به اجداد خود میپیوندد.»
27. موسی مطابق امر خداوند رفتار کرد و درحالیکه همهٔ مردم اسرائیل تماشا میکردند آن سه نفر به بالای کوه هور رفتند.
28. در آنجا موسی لباس کهانت را از تن هارون بیرون کرد و به پسرش العازار پوشاند. هارون در بالای همان کوه جان سپرد و موسی و العازار از کوه پایین آمدند.
29. وقتی بنیاسرائیل از مرگ هارون خبر شدند، مدّت سی روز برای او عزاداری کردند.