30. به غیراز کالیب، پسر یفنه و یوشع پسر نون، هیچکدام ایشان به آن سرزمینی که به شما وعده دادم، قدم نمیگذارد.
31. همچنین کودکان شما را که گفتید، اسیر ساکنان آن سر زمین میشوند، به سلامتی به آن جاییکه شما آن را رد کردید، میرسانم.
32. امّا جنازههای شما در این بیابان میافتند.
33. فرزندان شما بهخاطر بیایمانی شما برای چهل سال چوپانی میکنند تا که آخرین نفر شما در بیابان بمیرد.
34. در مقابل هر روزی که نمایندگان شما آن سرزمین را شناسایی کردند، یک سال جزا میبینید؛ یعنی مدّت چهل سال در بیابان سرگردان میباشید. به این ترتیب جزای نافرمانی خود را میبینید تا بدانید که، بیاطاعتی از من چه نتیجهای دارد.
35. شما ای قوم شریر، که به مخالفت با من برخاستهاید، در بیابان میمیرید. این است گفتار من که خداوند هستم.'»
38. از بین آنها تنها یوشع، پسر نون و کالیب، پسر یفنه زنده ماندند.
39. موسی آنچه را که خداوند فرموده بود، به اطّلاع مردم رساند و آنها بسیار گریه کردند.
40. روز بعد، صبح زود برخاستند و به سر کوه رفتند و گفتند: «ما حاضر و آماده هستیم تا به سرزمینی که خداوند به ما وعده داده برویم. ما به گناه خود اعتراف میکنیم.»
41. موسی به آنها گفت: «شما با این کار خود، از فرمان خداوند سرپیچی میکنید، امّا موفّق نمیشوید.
42. شما نباید به آنجا بروید، زیرا خداوند به شما کمک نخواهد کرد و دشمنانتان، شما را شکست میدهند.
43. وقتی با عمالیقیان و کنعانیان روبهرو شوید، با شمشیر آنها به قتل میرسید. چون شما از دستور خداوند سرپیچی كردهاید و خداوند با شما نخواهد بود.»
44. امّا آنها به حرف موسی گوش ندادند و با وجودی که صندوق پیمان خداوند و موسی از اردوگاه حرکت نکرده بودند، به طرف کوهستان حرکت کردند.
45. آنگاه عمالیقیان و کنعانیانِ ساکن کوهستان پایین آمدند و آنها را شکست دادند و تا حُرما تعقیب کردند.