1. خداوند به من گفت: «لوحی بزرگ بردار و با حروف درشت روی آن بنویس: 'غارت با شتاب و چپاول با شتاب واقع میشود.'
2. دو شخص مورد اعتماد -یکی اوریای کاهن و دیگری زکریا پسر یبرکیا- را با خود بیاور تا شاهد من باشند.»
3. همسرم بعد از مدّتی حامله شد. وقتی پسرمان به دنیا آمد، خداوند گفت: «اسم او را غارت سریع و چپاول با شتاب، بگذار.
4. قبل از اینکه این کودک بتواند پدر و مادر خود را صدا کند، امپراتور آشور تمام ثروت دمشق و تمام غنایم سامره را با خود خواهد برد.»
5. خداوند مرا بار دیگر خطاب کرده گفت:
6. «چون این مردم آبهای آرام شیلوه را ترک کردند و در حضور رصین پادشاه و پکاه پادشاه از ترس میلرزیدند،