11. آنگاه آنها گذشته -یعنی ایّام موسی بندهٔ خداوند- را بهخاطر آوردند و پرسیدند: «کجاست خداوند، آن خداوندی که رهبران قوم خودش را در دریا نجات داد؟ کجاست آن خداوندی که روح مقدّس خود را به ایشان داد؟
14. روح خداوند به آنها مثل گلّهای در دشتهای سرسبز آرامش عطا فرمود. او قوم خود را رهبری کرد و موجب سرافرازی اسم خود شد.
15. ای خداوند از آسمان -از آن مکان مقدّس و پرجلال خود- برما نظر افکن. کجاست آن توجّه و غیرت تو؟ کجاست قدرت تو؟ کجاست آن محبّت و رحمت تو؟ آیا ما را فراموش کردهای؟
16. تو پدر ما هستی. اجداد ما، ابراهیم و یعقوب دیگر ما را نمیشناسند، امّا تو ای خداوند پدر ما هستی، کسیکه همیشه ما را نجات داده است.
17. چرا اجازه میدهی از راه تو منحرف شویم؟ چرا اجازه میدهی، آنقدر خود رأی شویم که از تو روی برگردانیم؟ ای خداوند بهخاطر کسانیکه به تو خدمت میکنند، و بهخاطر قومی که همیشه به تو تعلّق داشتهاند، بازگرد.
18. ما -قوم مقدّس تو- برای زمانی کوتاه به وسیلهٔ دشمنان تو رانده شده بودیم. آنها معبد مقدّس تو را پایمال کردند.
19. تو با ما چنان رفتار میکنی که گویی تو هیچوقت حاکم نبودی و ما هیچوقت قوم تو نبودیم.