کتاب عهد عتیق

عهد جدید

اشعیا 44:1-17 Today's Persian Version (TPV)

1. خداوند می‌گوید:«ای اسرائیل، ای بندهٔ من،ای فرزندان یعقوب و قوم برگزیدهٔ من، گوش کنید!

2. من خداوندی هستم که تو را آفریده‌ام،از روز تولّدت، از تو حمایت کرده‌ام.نترس، تو بندهٔ منو قوم برگزیده و محبوب من هستی.

3. «من به زمین تشنه آب می‌دهمو در زمینهای خشک، نهرهای آب جاری خواهم ساخت.روح خود را بر فرزندانتو برکت خویش را در خاندانت خواهم ریخت.

4. آنها مثل گیاهان در زمینهای پر آبو مانند درختان بید، در مسیر نهر آب رشد خواهند کرد.

5. «همهٔ مردم -‌یکی یکی- می‌آیند و خواهند گفت: 'من از آن خداوندم.'آنها می‌آیند تا به قوم اسرائیل ملحق شوند.همه، نام خداوند را بر بازوی خود می‌نویسند،و خود را عضوی از قوم اسرائیل می‌دانند.»

6. خداوندی که فرمانروایی می‌کند و حامی اسرائیل است،خداوند متعال چنین می‌گوید:«من اول و آخر و تنها خدا هستم،و خدایی غیراز من وجود ندارد.

7. آیا کس دیگری می‌توانست آنچه را من کرده‌ام، بکند؟چه کسی می‌توانست مثل من تمام وقایع را،از ابتدا تا روز آخر این‌طور پیشگویی کند؟

8. ای قوم من ترسان نباش.تو می‌دانی که از زمانهای قدیم تا امروزمن هرچه را که می‌بایست واقع شود، از پیش گفتم،و شما شاهدان من هستید.آیا خدای دیگری هست؟آیا خدای توانای دیگری وجود دارد که من درباره‌اش نشنیده باشم؟»

9. تمام کسانی‌که بُتها را می‌سازند، آدمهای بی‌ارزشی هستند و خدایانی را که آن‌قدر گرامی می‌دارند، بی‌فایده‌اند. آنها که چنین خدایانی را می‌پرستند، کور و احمقند و شرمسار خواهند شد.

10. فایده‌ای ندارد که از فلز شمایلی ساخته و بعد آن را به عنوان خدا پرستش کرد.

11. هرکس آنها را بپرستد، پَست خواهد شد. کسانی‌که بُتها را می‌سازند انسانهایی بیش نیستند. بگذارید آنها به دادگاه برای محاکمه حاضر شوند، در نتیجه به وحشت خواهند افتاد و متحمّل شرمساری خواهند شد.

12. فلزکاری، فلزی را برمی‌دارد و روی آتش با آن کار می‌کند. با بازوی توانایش آن‌قدر با پُتک آن را می‌کوبد تا شکل دلخواه را بگیرد. او وقتی کار می‌کند گرسنه، تشنه و خسته می‌شود.

13. نجّار چوب را اندازه می‌گیرد. با گچ تصویری را روی آن رسم می‌کند و با ابزار خود آن را می‌بُرّد و به صورت یک انسان -‌انسانی با اندام زیبا- درمی‌آورد و آن وقت آن را در خانهٔ خودش می‌گذارد.

14. او می‌توانست برای این منظور از چوب درخت سدر، کاج و یا درختی دیگر از جنگل استفاده کند. او همچنین می‌توانست درخت تازه‌ای بکارد و منتظر بماند تا باران ببارد و آن رشد کند.

15. او قسمتی از چوب درخت را برای سوخت به کار می‌بَرَد و قسمت دیگری را برای ساختن بت. از قسمتی از آن چوب برای برافروختن آتشی برای گرم کردن خودش و پختن نان استفاده می‌کند و با قسمتی دیگر خدایی می‌سازد و آن را پرستش می‌کند.

16. با قسمتی از آن چوب، آتشی برای کباب کردن گوشت درست می‌کند، آن را می‌خورد و سیر می‌شود. او خود را با آن آتش گرم می‌کند و می‌گوید: «چه گرم و چه خوب است.»

17. با بقیّهٔ چوب بُتی می‌سازد، در برابر آن تعظیم می‌کند و آن را می‌پرستد. در مقابلش دعا می‌‌کند و می‌گوید: «تو خدای من هستی، مرا نجات بده!»

خوانده شده فصل کامل اشعیا 44