کتاب عهد عتیق

عهد جدید

ارمیا 50:30-46 Today's Persian Version (TPV)

30. از این رو مردان جوانش در کوچه‌های شهر کشته خواهند شد، و تمام سربازانش در آن روز از بین خواهند رفت. من، خداوند چنین گفته‌ام.

31. «ای بابل، تو بسیار مغرور شده‌ای، پس من، خداوند، خدای متعال علیه تو هستم! زمان آن رسیده که تو را تنبیه کنم.

32. ملّت مغرور تو لغزش می‌خورند و خواهند افتاد و هیچ‌کس به تو کمک نمی‌کند که دوباره بلند شوی. من شهرهای تو را به آتش خواهم کشید و هرچه در اطراف آنهاست از بین خواهند رفت.»

33. خداوند متعال می‌گوید: «بر مردم اسرائیل و یهودا بسیار ظلم شده است. کسانی‌که آنها را اسیر کرده‌اند، به دقّت مواظب آنها هستند و نمی‌گذارند آنها بروند.

34. امّا کسی‌که آنها را آزاد می‌سازد قوی است و نامش خداوند متعال می‌باشد. او خودش از آنها دفاع خواهد کرد و صلح و آرامش را بر تمام روی زمین و ناآرامی و آشوب را در بابل به وجود خواهد آورد.»

35. خداوند می‌گوید:«بابل، مردم آن،فرمانروایان و حکیمانشهمه مستوجب مرگ می‌باشند.

36. مرگ بر آن انبیای دروغین و احمق آنها!مرگ بر‌ آن سربازان ترسو و وحشتزدهٔ آنها!

37. اسبان و ارّابه‌های آن را از بین ببرید!مرگ بر آن سربازان مزدور بی‌عرضهٔ آنها!خزانه‌‌های آنها را خرابو ذخایر آنها را به غارت ببرید.

38. سرزمین آنها را گرفتار خشکسالیو رودهای آن را بخشکانید.بابل سرزمین بُتهای وحشتناکی استکه مردمانش را فریفته‌اند.

39. «از این رو بابل مسکن حیوانات وحشی و کفتارها و پرندگان ناپاک خواهد بود. دیگر هیچ‌وقت کسی در آن زندگی نخواهد کرد و برای همیشه متروک خواهد بود.

40. بابل دچار همان سرنوشتی خواهد شد که سدوم و غموره را گرفتار کردم، وقتی‌که آنها را با تمام شهرهای اطرافشان از بین ببرم. دیگر هرگز کسی در آن زندگی نخواهد کرد. من، خداوند چنین گفته‌ام.

41. «مردمی از کشوری در شمال می‌آیند،ملّتی قوی و از جاهای دور،پادشاهان زیادی برای جنگ آماده می‌شوند.

42. آنها کمانها و نیزه‌‌های خود را برداشته‌اند،آنها ظالم و بی‌رحمند.فریاد آنها مثل دریای خروشان است،و سوار بر اسب پیش می‌روند.آنها آمادهٔ جنگ با بابل هستند.

43. پادشاه بابل این خبر را می‌شنود،و دستهایش سست می‌شود.تشویش او را فرا می‌گیردو دردی مثل درد زنی در حال زایمان او را فرا می‌گیرد.

44. من، خداوند، مثل شیری که از بیشه‌ای در کنار رود اردن بیرون می‌آید و به طرف چمنزارها می‌رود، تمام بابلی‌ها را مجبور می‌کنم به طور ناگهانی از شهر خودشان فرار کنند. آنگاه رهبری که من انتخاب می‌کنم، بر آن ملّت حکومت خواهد کرد. چه کسی را می‌توانید با من مقایسه کنید؟ چه کسی جرأت دارد مرا به مبارزه بطلبد؟ چه فرمانروایی می‌تواند با من مخالفت نماید؟

45. پس به نقشه‌ای که من علیه شهر بابل کشیدم و به آنچه می‌خواهم بر سر مردم بابل بیاورم گوش کنید. حتّی کودکان آنها را بزور خواهند برد و همه وحشتزده خواهند شد.

46. وقتی بابل سقوط کند چنان سر و صدایی برمی‌خیزد که تمام زمین به لرزه خواهد افتاد و فریاد آنها را سایر ملّتها خواهند شنید.»

خوانده شده فصل کامل ارمیا 50