1. خداوند به من گفت:
2. «به کارگاه کوزهگر برو. در آنجا به تو پیامی خواهم داد.»
3. پس من به آنجا رفتم کوزهگری را دیدم که بر روی چرخش مشغول کار بود
4. هرگاه ظرفی مطابق میلش نبود، گِل را میگرفت و با آن ظرف دیگری میساخت.
5. خداوند به من گفت:
6. «آیا من حقّ ندارم همان کاری را که کوزهگر با گِل میکند با شما قوم اسرائیل بکنم؟ شما در دست من مثل گِل در دست کوزهگر هستید.
7. هرگاه بگویم که میخواهم ملّتی یا مملکتی را از ریشه برکَنم یا خورد کنم،
8. امّا اگر آن ملّت از شرارت خود دست بردارند من از مجازات آنها صرفنظر خواهم کرد.