کتاب عهد عتیق

عهد جدید

1 Kings 17:3-13 Today's Persian Version (TPV)

3. «از اینجا به سوی شرق برو و در نزدیکی وادی کَریت که در شرق ‌رود اردن است پنهان شو.

4. از آب جوی بنوش و من به زاغها فرمان داده‌ام تا برای تو خوراک بیاورند.»

5. پس ایلیا طبق فرمان خداوند رفت و در نزدیکی وادی کریت، در شرق اردن به سر برد.

6. او از جوی، آب می‌نوشید و زاغها صبح و شام برایش نان و گوشت می‌آوردند.

7. بعد از مدّتی به علّت نبودن باران نهر خشک شد.

8. سپس خداوند به ایلیا فرمود:

9. «اکنون به شهر صَرَفه که در نزدیکی شهر صیدون است برو و در آنجا بمان. من به بیوه زنی در آنجا فرمان داده‌ام تا به تو خوراک دهد.»

10. پس او برخاست و به صرفه رفت. هنگامی‌که به دروازهٔ شهر رسید، بیوه زنی را دید که هیزم جمع می‌کرد. او به بیوه‌زن گفت: «خواهش می‌کنم کمی ‌آب به من بده.»

11. هنگامی‌که زن برای آوردن آب می‌رفت او را صدا کرد و گفت: «خواهش می‌کنم تکه نانی هم برای من بیاور.»

12. او پاسخ داد: «به خداوند زنده، خدای تو سوگند، که من نانی ندارم. آنچه دارم یک مشت آرد در کاسه و کمی‌ روغن زیتون در کوزه است. من به اینجا آمدم تا کمی هیزم جمع کنم و به خانه ببرم تا برای پسرم و خودم آن را بپزم و این آخرین خوراک ما خواهد بود و ما از گرسنگی خواهیم مُرد.»

13. ایلیا به او گفت: «نگران نباش. به خانه برو و آنچه را که گفتی انجام بده، امّا ابتدا یک نان کوچک از آنچه داری برای من بپز و برای من بیاور و پس از آن برای خودت و پسرت خوراکی آماده کن.

خوانده شده فصل کامل 1 Kings 17