کتاب عهد عتیق

عهد جدید

یوحنا 20:9-19 Today's Persian Version (TPV)

9. زیرا تا آن وقت آنها كلام خدا را نفهمیده بودند كه او باید بعد از مرگ دوباره زنده شود.

10. پس آن دو شاگرد به منزل خود برگشتند.

11. امّا مریم در خارج قبر ایستاده بود و گریه می‌کرد. همان‌طور كه او اشک می‌ریخت خم شد و به داخل قبر نگاه كرد

12. و دو فرشتهٔ سفید پوش را دید كه در جایی‌که بدن عیسی را گذاشته بود، یکی نزدیک سر و دیگری نزدیک پا نشسته بودند.

13. آنها به او گفتند: «ای زن، چرا گریه می‌کنی؟» او پاسخ داد: «خداوند مرا برده‌اند و نمی‌دانم او را كجا گذاشته‌اند.»

14. وقتی این را گفت به عقب برگشت و عیسی را دید كه در آنجا ایستاده است ولی او را نشناخت.

15. عیسی به او گفت: «ای زن، چرا گریه می‌کنی؟ به دنبال چه کسی می‌گردی؟» مریم به گمان اینكه او باغبان است به او گفت: «ای آقا، اگر تو او را برده‌ای به من بگو او را كجا گذاشته‌ای تا من او را ببرم.»

16. عیسی گفت: «ای مریم.» مریم برگشت و به زبان عبری گفت: «ربونی.» (یعنی ای استاد.)

17. عیسی به او گفت: «به من دست نزن! زیرا هنوز به نزد پدر بالا نرفته‌ام امّا نزد برادران من برو و به آنان بگو كه اكنون نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما بالا می‌روم.»

18. مریم مجدلیه نزد شاگردان رفت و به آنها گفت: «من خداوند را دیده‌ام.» و سپس پیغام او را به آنان رسانید.

19. در غروب روز یكشنبه وقتی شاگردان از ترس یهودیان در پشت درهای بسته، دور هم جمع شده بودند، عیسی آمده در میان آنان ایستاد و گفت: «سلام بر شما باد!»

خوانده شده فصل کامل یوحنا 20