5. «چرا این عطر به سیصد سکّهٔ نقره فروخته نشد تا پول آن به فقرا داده شود؟»
6. او این را از روی دلسوزی برای فقرا نگفت، بلكه به این دلیل گفت كه خودش مسئول كیسهٔ پول و شخص دزدی بود و از پولی كه به او میدادند، برمیداشت.
7. عیسی گفت: «با او کاری نداشته باش، بگذار آن را تا روزی كه مرا دفن میکنند نگه دارد.
8. فقرا همیشه در بین شما خواهند بود امّا من همیشه با شما نخواهم بود.»
9. عدّهٔ زیادی از یهودیان شنیدند كه عیسی در آنجاست. پس آمدند تا نه تنها عیسی بلكه ایلعازر را هم كه زنده كرده بود، ببینند.