کتاب عهد عتیق

عهد جدید

کارهای رسولان 9:4-10 Today's Persian Version (TPV)

4. او به زمین افتاد و صدایی شنید كه می‌گفت: «ای شائول، شائول، چرا بر من جفا می‌کنی؟»

5. شائول پرسید: «خداوندا تو كیستی؟» پاسخ آمد: «من عیسی هستم، همان كسی‌كه تو بر او جفا می‌کنی،

6. ولی برخیز و به شهر برو و در آنجا به تو گفته خواهد شد كه چه باید بكنی.»

7. در این هنگام همسفران شائول خاموش ماندند، زیرا اگرچه صدا را می‌شنیدند، ولی كسی را نمی‌دیدند.

8. پس شائول از زمین برخاست و با اینكه چشمانش باز بود، چیزی نمی‌دید. دستش را گرفتند و او را به دمشق هدایت كردند.

9. در آنجا سه روز نابینا ماند و چیزی نخورد و ننوشید.

10. یكی از ایمانداران به نام حنانیا در شهر دمشق زندگی می‌کرد. خداوند در رؤیا به او ظاهر شد و فرمود: «ای حنانیا.»او پاسخ داد: «بله ای خداوند، آماده‌ام.»

خوانده شده فصل کامل کارهای رسولان 9