کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 8:31-40 Today's Persian Version (TPV)

31. دیوها از عیسی تقاضا کردند كه آنها را به چاه بی‌انتها نفرستد.

32. در آن نزدیكی، گلّهٔ بزرگ خوکی بود كه در بالای تپّه می‌چریدند و دیوها از او در خواست كردند كه اجازه دهد به داخل خوكها بروند. عیسی به آنها اجازه داد.

33. دیوها از آن مرد بیرون آمدند و به داخل خوكها رفتند و آن گلّه از سراشیبی تپّه به دریا جست و غرق شد.

34. خوک‌بانان آنچه را كه واقع شد دیدند و پا به فرار گذاشتند و این خبر را به شهر و اطراف آن رسانیدند.

35. مردم برای تماشا از شهر بیرون آمدند. وقتی نزد عیسی رسیدند مردی را كه دیوها از او بیرون رفته بودند، لباس پوشیده و سر عقل آمده پیش پای عیسی نشسته دیدند و هراسان شدند.

36. شاهدان واقعه برای آنان شرح دادند كه آن مرد چگونه شفا یافت.

37. بعد تمام مردم ناحیهٔ جدریان از عیسی خواهش كردند كه از آنجا برود زیرا بسیار هراسان بودند. بنابراین عیسی سوار قایق شد و به طرف دیگر دریا بازگشت.

38. مردی كه دیوها از او بیرون آمده بودند اجازه خواست كه با او برود امّا عیسی به او اجازه نداد و گفت:

39. «به خانه‌ات برگرد و آنچه را كه خدا برای تو انجام داده است بیان كن.» آن مرد به شهر رفت و آنچه را كه عیسی برای او انجام داده بود، همه‌جا پخش كرد.

40. هنگامی‌که عیسی به طرف دیگر دریا بازگشت مردم به گرمی از او استقبال كردند زیرا همه در انتظار او بودند.

خوانده شده فصل کامل لوقا 8