کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 19:36-42 Today's Persian Version (TPV)

36. و همین‌طور كه او می‌رفت جاده را با لباسهای خود فرش می‌کردند.

37. در این هنگام كه او به سرازیری كوه زیتون نزدیک می‌شد تمامی شاگردان با شادی برای همهٔ معجزاتی كه دیده بودند با صدای بلند شروع به حمد و سپاس خدا كردند

38. و می‌گفتند:«مبارک باد آن پادشاهی كه به نام خداوند می‌آید! سلامتی در آسمان و جلال در عرش برین باد.»

39. چند نفر فریسی كه در میان مردم بودند به او گفتند: «ای استاد، به شاگردانت دستور بده كه ساكت شوند.»

40. عیسی جواب داد: «بدانید كه اگر اینها ساكت بمانند سنگها به فریاد خواهند آمد.»

41. عیسی به شهر نزدیکتر شد و وقتی شهر از دور دیده شد، گریه کرد

42. و گفت: «ای كاش امروز سرچشمهٔ صلح و سلامتی را می‌شناختی. امّا نه، این از چشمان تو پنهان است

خوانده شده فصل کامل لوقا 19