کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 19:14-33 Today's Persian Version (TPV)

14. هموطنانش كه از او دل خوشی نداشتند پشت سر او نمایندگانی فرستادند تا بگویند: 'ما نمی‌خواهیم این مرد بر ما حكومت كند.'

15. پس از مدّتی او با عنوان فرمانروایی بازگشت، دنبال غلامانی كه به آنان پول داده بود فرستاد تا ببیند هر کدام چقدر سود برده است.

16. اولی آمد و گفت: 'ارباب، پول تو ده برابر شده است.'

17. جواب داد: 'آفرین، تو غلام خوبی هستی، خودت را در امر بسیار كوچكی درستكار نشان داده‌ای و باید حاكم ده شهر بشوی.'

18. دومی آمد و گفت: 'ارباب، پول تو پنج برابر شده است.'

19. به او هم گفت: 'تو هم حاكم پنج شهر باش.'

20. سومی آمد و گفت: 'ارباب، بفرما، این پول توست. آن را در دستمالی پیچیده كنار گذاشتم.

21. از تو می‌ترسیدم چون مرد سختگیری هستی. آنچه را كه اصلاً نگذاشته‌ای بر می‌داری و آنچه را كه نکاشته‌ای درو می‌کنی.'

22. ارباب جواب داد: 'ای غلام پست نهاد، تو را با حرفهای خودت محكوم می‌کنم. تو كه می‌دانستی من مرد سختگیری هستم كه نگذاشته را بر می‌دارم و نكاشته را درو می‌کنم،

23. پس چرا پول مرا به منفعت ندادی تا بتوانم در موقع بازگشت آن را با سودش دریافت كنم؟'

24. به حاضران گفت: 'پول را از او بگیرید و به غلامی كه ده سکّه دارد بدهید.'

25. آنها جواب دادند 'امّا ای آقا او كه ده سکّه دارد!'

26. او گفت: 'بدانید، هرکه دارد بیشتر به او داده می‌شود و امّا آن کسی‌که ندارد حتّی آنچه را هم كه دارد از دست خواهد داد.

27. و امّا آن دشمنان من كه نمی‌خواستند بر آنان حكومت نمایم، ایشان را اینجا بیاورید و در حضور من گردن بزنید.'»

28. عیسی این را فرمود و جلوتر از آنها راه اورشلیم را در پیش گرفت.

29. وقتی‌که به بیت‌فاجی و بیت‌عنیا واقع در كوه زیتون نزدیک شد دو نفر از شاگردان خود را با این دستور روانه كرد:

30. «به دهكدهٔ روبه‌رو بروید. همین‌که وارد آن بشوید کرّه‌الاغی را در آنجا بسته خواهید دید كه هنوز كسی بر آن سوار نشده است. آن را باز كنید و به اینجا بیاورید.

31. اگر كسی پرسید: 'چرا آن را باز می‌کنید؟' بگویید: 'خداوند آن را لازم دارد.'»

32. آن دو نفر رفتند و همه‌چیز را همان‌طور كه عیسی گفته بود دیدند.

33. وقتی کرّه‌الاغ را باز می‌کردند صاحبانش پرسیدند: 'چرا آن كره را باز می‌کنید؟'

خوانده شده فصل کامل لوقا 19