کتاب عهد عتیق

عهد جدید

لوقا 10:27-39 Today's Persian Version (TPV)

27. او جواب داد: «خدای خود را با تمام دل و تمام جان و تمام قدرت و تمام ذهن خود دوست بدار و همسایه‌ات را مانند جان خود دوست بدار.»

28. عیسی فرمود: «درست جواب دادی. این كار را بكن كه حیات خواهی داشت.»

29. امّا او برای اینكه نشان دهد آدم بی‌غرضی است به عیسی گفت: «همسایهٔ من كیست؟»

30. عیسی چنین پاسخ داد: «مردی كه از اورشلیم به اریحا می‌رفت، به دست راهزنان افتاد. راهزنان او را لخت كردند و كتک زدند و به حال نیم‌مرده انداختند و رفتند.

31. اتّفاقاً كاهنی از همان راه می‌گذشت، امّا وقتی او را دید از طرف دیگر جاده رد شد.

32. همچنین یک لاوی به آن محل رسید و وقتی او را دید از طرف دیگر عبور كرد.

33. پس از آن یک مسافر سامری به او رسید و وقتی او را دید، دلش به حال او سوخت.

34. نزد او رفت، زخمهایش را با شراب شست و بر آنها روغن مالید و بست. بعد او را برداشته، سوار چارپای خود كرد و به كاروانسرایی برد و در آنجا از او پرستاری كرد.

35. روز بعد دو سکّهٔ نقره درآورد و به صاحب كاروانسرا داد و گفت: 'از او مواظبت كن و اگر بیشتر از این خرج كردی، وقتی برگردم به تو می‌دهم.'

36. به عقیدهٔ تو کدام‌یک از این سه نفر همسایهٔ آن مردی كه به دست دزدان افتاد به حساب می‌آید؟»

37. جواب داد: «آن کسی‌که به او ترحّم كرد.» عیسی فرمود: «برو مثل او رفتار كن.»

38. در جریان سفر آنها، عیسی به دهکده‌ای آمد و در آنجا زنی به نام مرتا او را در خانهٔ خود پذیرفت.

39. آن زن خواهری به نام مریم داشت كه پیش پاهای عیسی خداوند نشست و به تعالیم او گوش می‌داد.

خوانده شده فصل کامل لوقا 10