23. شما به قیمت گزافی خریده شدهاید؛ پس به بندگی انسان تن در ندهید.
24. بنابراین ای برادران من، هركس در همان حالتی كه در آن خوانده شده بماند، ولی با خدا زندگی كند.
25. در خصوص افراد مجرّد از طرف خداوند دستوری ندارم، ولی به عنوان کسیکه به لطف خداوند قابل اعتماد است، عقیدهٔ خود را اظهار میدارم:
26. با توجّه به اوضاع وخیم فعلی، بهتر است هرکس همانگونه كه هست بماند.
27. آیا متأهل هستی؟ خواهان طلاق نباش! آیا مجرّد هستی در فكر ازدواج نباش،
28. امّا اگر ازدواج كنی گناه نكردهای و دختری كه شوهر كند مرتكب گناه نشده است؛ ولی زن و شوهر در این زندگی دچار زحمت خواهند شد و من نمیخواهم شما در زحمت بیفتید.
29. ای برادران من، مقصودم این است: وقت زیادی باقی نمانده است و از این پس حتّی آنانی كه زن دارند، باید طوری زندگی كنند كه گویا مجرّد هستند.
30. عزاداران طوری رفتار نمایند كه گویی غمی ندارند. خوشحالان طوری زندگی كنند كه گویی خوشی را فراموش کردهاند و خریداران طوری رفتار كنند كه گویی مالک آنچه خریدهاند، نیستند
31. و کسانیکه به كارهای دنیوی اشتغال دارند، طوری زندگی كنند كه دلبستهٔ این جهان نشوند. زیرا حالت كنونی جهان بزودی از بین خواهد رفت.
32. آرزوی من این است كه شما از هر نوع نگرانی به دور باشید. مرد مجرّد به امور الهی علاقهمند است و میخواهد خداوند را خشنود سازد.
33. امّا مرد متأهل به امور دنیوی علاقهمند است و میخواهد همسر خود را خشنود سازد
34. و به این سبب او به دو جهت كشیده میشود. همانطور، یک زن مجرّد یا یک دوشیزه به امور الهی علاقه دارد و مایل است در جسم و روح مقدّس باشد، امّا زن شوهردار به چیزهای دنیوی دلبستگی دارد، یعنی میخواهد شوهر خود را خشنود نماید.
35. برای خیریّت شما این را میگویم و مقصودم این نیست كه برای شما قید و بند به وجود آورم بلكه میخواهم آنچه را كه صحیح و درست است انجام دهید و بدون هیچ اشتغال خاطر تمام وقت و هستی خود را وقف خداوند نمایید.
36. با وجود این اگر كسی تصوّر كند كه نسبت به دختر خود بیانصافی میکند و دخترش از حدّ بلوغ گذشته و باید ازدواج كند، و اگر او میخواهد دخترش ازدواج نماید، گناهی مرتكب نشده است.
37. امّا اگر پدری از روی میل و ارادهٔ خود و بدون فشار دیگران تصمیم جدّی گرفته است كه دختر خود را باكره نگه دارد، كاری نیكو میکند.