کتاب عهد عتیق

عهد جدید

۲پادشاهان 4:28-34 Old Persian Version (OPV)

28. و زن گفت: «آیا پسری ازآقایم درخواست نمودم، مگر نگفتم مرا فریب مده؟»

29. پس او به جیحزی گفت: «کمر خود راببند و عصای مرا بهدستت گرفته، برو و اگر کسی را ملاقات کنی، او را تحیت مگو و اگر کسی تو راتحیت گوید، جوابش مده و عصای مرا بر روی طفل بگذار.»

30. اما مادر طفل گفت: «به حیات یهوه و به حیات خودت قسم که تو را ترک نکنم.» پس او برخاسته، در عقب زن روانه شد.

31. وجیحزی از ایشان پیش رفته، عصا را بر روی طفل نهاد اما نه آواز داد و نه اعتنا نمود، پس به استقبال وی برگشته، او را خبر داد و گفت که طفل بیدارنشد.

32. پس الیشع به خانه داخل شده، دید که طفل مرده و بر بستر او خوابیده است.

33. و چون داخل شد، در را بر هر دو بست و نزد خداوند دعا نمود.

34. و برآمده بر طفل دراز شد و دهان خود را بردهان وی و چشم خود را بر چشم او و دست خودرا بر دست او گذاشته، بر وی خم گشت و گوشت پسر گرم شد.

خوانده شده فصل کامل ۲پادشاهان 4