کتاب عهد عتیق

عهد جدید

۲سموئیل 1:13-27 Old Persian Version (OPV)

13. و داود به جوانی که او رامخبر ساخت، گفت: «تو از کجا هستی؟» او گفت: «من پسر مرد غریب عمالیقی هستم.»

14. داود وی را گفت: «چگونه نترسیدی که دست خود را بلندکرده، مسیح خداوند را هلاک ساختی؟»

15. آنگاه داود یکی از خادمان خود را طلبیده، گفت: «نزدیک آمده، او را بکش.» پس او را زد که مرد.

16. و داود او راگفت: «خونت بر سر خودت باشدزیرا که دهانت بر تو شهادت داده، گفت که من مسیح خداوند را کشتم.»

17. و داود این مرثیه را درباره شاول و پسرش یوناتان انشا کرد.

18. و امر فرمود که نشید قوس رابه بنی یهودا تعلیم دهند. اینک در سفر یاشرمکتوب است:

19. «زیبایی توای اسرائیل در مکانهای بلندت کشته شد. جباران چگونه افتادند.

20. در جت اطلاع ندهید و در کوچه های اشقلون خبر مرسانید، مبادا دختران فلسطینیان شادی کنند. و مبادا دختران نامختونان وجد نمایند.

21. ای کوههای جلبوع، شبنم و باران بر شما نبارد. و نه از کشتزارهایت هدایا بشود، زیرا در آنجاسپر جباران دور انداخته شد. سپر شاول که گویابه روغن مسح نشده بود.

22. از خون کشتگان و از پیه جباران، کمان یوناتان برنگردید. و شمشیر شاول تهی برنگشت.

23. شاول و یوناتان در حیات خویش محبوب نازنین بودند. و در موت خود از یکدیگر جدانشدند. از عقابها تیزپرتر و از شیران تواناتر بودند.

24. ای دختران اسرائیل برای شاول گریه کنید که شما را به قرمز و نفایس ملبس میساخت وزیورهای طلا بر لباس شما میگذاشت.

25. شجاعان در معرض جنگ چگونه افتادند. ای یوناتان بر مکان های بلند خود کشته شدی.

26. ای برادر من یوناتان برای تو دلتنگ شدهام. برای من بسیار نازنین بودی. محبت تو با من عجیب تر از محبت زنان بود.

27. جباران چگونه افتادند. و چگونه اسلحه جنگ تلف شد.»

خوانده شده فصل کامل ۲سموئیل 1