کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 42:12-23 Old Persian Version (OPV)

12. بدیشان گفت: «نه، بلکه به جهت دیدن عریانی زمین آمدهاید.»

13. گفتند: «غلامانت دوازده برادرند، پسران یک مرد در زمین کنعان. و اینک کوچکتر، امروز نزد پدر ماست، و یکی نایاب شده است.»

14. یوسف بدیشان گفت: «همین است آنچه به شما گفتم که جاسوسانید!

15. بدینطور آزموده میشوید: به حیات فرعون از اینجا بیرون نخواهید رفت، جز اینکه برادر کهتر شما در اینجابیاید.

16. یک نفر از خودتان بفرستید، تا برادر شمارا بیاورد، و شما اسیر بمانید تا سخن شما آزموده شود که صدق با شماست یا نه، والا به حیات فرعون جاسوسانید!»

17. پس ایشان را با هم سه روز در زندان انداخت.

18. و روز سوم یوسف بدیشان گفت: «این رابکنید و زنده باشید، زیرا من از خدا میترسم:

19. هر گاه شما صادق هستید، یک برادر از شما درزندان شما اسیر باشد، و شما رفته، غله برای گرسنگی خانه های خود ببرید.

20. و برادر کوچک خود را نزد من آرید، تا سخنان شما تصدیق شودو نمیرید.» پس چنین کردند.

21. و به یکدیگر گفتند: «هر آینه به برادر خودخطا کردیم، زیرا تنگی جان او را دیدیم وقتی که به ما استغاثه میکرد، و نشنیدیم. از اینرو این تنگی بر ما رسید.»

22. و روبین در جواب ایشان گفت: «آیا به شما نگفتم که به پسر خطا مورزید؟

23. و ایشان ندانستند که یوسف میفهمد، زیرا که ترجمانی در میان ایشان بود.

خوانده شده فصل کامل پیدایش 42