کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 33:5-16 Old Persian Version (OPV)

5. و چشمان خود را بازکرده، زنان و فرزندان را بدید و گفت: «این همراهان تو کیستند؟»

6. آنگاه کنیزان با فرزندان ایشان نزدیک شده، تعظیم کردند.

7. و لیه با فرزندانش نزدیک شده، تعظیم کردند. پس یوسف و راحیل نزدیک شده، تعظیم کردند.

8. و او گفت: «از تمامی این گروهی که بدان برخوردم، چه مقصود داری؟» گفت: «تا در نظر آقای خود التفات یابم.»

9. عیسوگفت: «ای برادرم مرا بسیار است، مال خود را نگاه دار.»

10. یعقوب گفت: «نی، بلکه اگر در نظرت التفات یافتهام، پیشکش مرا از دستم قبول فرما، زیرا که روی تو را دیدم مثل دیدن روی خدا، ومرا منظور داشتی.

11. پس هدیه مرا که به حضورت آورده شد بپذیر، زیرا خدا به من احسان فرموده است و همهچیز دارم.» پس او را الحاح نمود تا پذیرفت.

12. گفت: «کوچ کرده، برویم و من همراه تو میآیم.»

13. گفت: «آقایم آگاه است که اطفال نازکند وگوسفندان و گاوان شیرده نیز با من است، و اگرآنها را یک روز برانند، تمامی گله میمیرند؛

14. پس آقایم پیشتر از بنده خود برود و من موافق قدم مواشی که دارم. و به حسب قدم اطفال، آهسته سفر میکنم، تا نزد آقای خود به سعیربرسم.

15. عیسو گفت: «پس بعضی از این کسانی را که با منند نزد تو میگذارم.» گفت: «چه لازم است، فقط در نظر آقای خود التفات بیابم.»

16. در همان روز عیسو راه خود را پیش گرفته، به سعیرمراجعت کرد.

خوانده شده فصل کامل پیدایش 33