کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 27:8-15 Old Persian Version (OPV)

8. پسای پسر من، الان سخن مرا بشنو در آنچه من به تو امر میکنم.

9. بسوی گله بشتاب، و دو بزغاله خوب از بزها، نزد من بیاور، تا از آنها غذایی برای پدرت بطوری که دوست میدارد، بسازم.

10. و آن را نزد پدرت ببر تا بخورد، و تو را قبل از وفاتش برکت دهد.»

11. یعقوب به مادر خود، رفقه، گفت: «اینک برادرم عیسو، مردی مویدار است و من مردی بیموی هستم؛

12. شاید که پدرم مرا لمس نماید، و در نظرش مثل مسخرهای بشوم، و لعنت به عوض برکت بر خود آورم.»

13. مادرش به وی گفت: «ای پسر من، لعنت تو بر من باد! فقط سخن مرا بشنو و رفته، آن را برای من بگیر.»

14. پس رفت و گرفته، نزد مادر خود آورد. و مادرش خورشی ساخت بطوری که پدرش دوست میداشت.

15. و رفقه، جامه فاخر پسر بزرگ خودعیسو را، که نزد او در خانه بود گرفته، به پسر کهترخود، یعقوب پوشانید،

خوانده شده فصل کامل پیدایش 27