کتاب عهد عتیق

عهد جدید

پیدایش 24:33-39 Old Persian Version (OPV)

33. و غذا پیش او نهادند. وی گفت: «تا مقصود خود را بازنگویم، چیزی نخورم.» گفت: «بگو.»

34. گفت: «من خادم ابراهیم هستم.

35. وخداوند، آقای مرا بسیار برکت داده و او بزرگ شده است، و گلهها و رمهها و نقره و طلا و غلامان و کنیزان و شتران و الاغان بدو داده است.

36. وزوجه آقایم ساره، بعد از پیر شدن، پسری برای آقایم زایید، و آنچه دارد، بدو داده است.

37. وآقایم مرا قسم داد و گفت که "زنی برای پسرم ازدختران کنعانیان که در زمین ایشان ساکنم، نگیری.

38. بلکه به خانه پدرم و به قبیله من بروی، و زنی برای پسرم بگیری."

39. و به آقای خودگفتم: "شاید آن زن همراه من نیاید؟"

خوانده شده فصل کامل پیدایش 24